شهید میرنظامی به روایت برادر(مصاحبه)

گفتگو با سید یدالله میرنظامی، جانباز و برادر شهید

«سید یدالله میرنظامی» که به همراه برادرش در جبهه حضور داشته از برادر بزرگ‌تر و شهید خود  می‌گوید.

مصاحبه: صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
سید یدالله میرنظامی

عملیاتی با رمز یا زهرا(س)

عملیات کربلای 5‌ که یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دی‌ماه سال 1365 با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد و تا 6 فروردین 1366 ادامه پیدا کرد.

در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است»

نبرد شبانه‌روزی کربلای 5 ادامه داشت و نیروهای ایرانی با سرعت محدود پیش می‌رفتند. رزمندگان، شب دهم تلاش کردند در غرب نهر جاسم سرپل بگیرند و شب یازدهم سرپل را گرفتند و بعد از فرار عراقی‌ها، در غرب نهر جاسم عملیات را ادامه دادند.دشمن که تا غرب نهر جاسم عقب نشسته بود، در چهارراه شلمچه مقاومت می‌کرد. عملیات در غرب نهر جاسم تا شب نوزدهم عملیات (7 بهمن 1365) ادامه داشت.جبهه ایران و عراق به خونین‌ترین روزهایش رسیده بود و تمام قدرت در طرف در زمین محدود شلمچه به میدان آمده بود. عراق حدود دوسوم استعداد ارتش خود یعنی 180 تیپ را وارد منطقه نبرد کرده بود. می‌توان گفت شدیدترین و گسترده‌ترین عملیات در میان 90 عملیات دفاع مقدس، کربلای 5 بوده است.در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است.

شهید میرنظامی

شهید «سید شکرالله میرنظامی» فرزند سید نعمت اله متولد روستای امامزاده قاسم از توابع شهرستان ازنا استان لرستان است.«سید یداله میرنظامی» جانباز و برادر شهید می‌گوید: برادر بزرگ‌تر من شهید «سید شکراله میرنظامی» معلم بوده که در تاریخ 16 اسفندماه 65 در شهرک ابوخصیب عراق واقع در جزیره بووارین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

سید یدالله میرنظامی

وی سه سال در خدمت تربیت و تعالیم ایران اسلامی کوشید.شهید که در روستاهای محروم استان لرستان خدمت می‌کرد، دو مرحله به جبهه اعزام می شود و سی ماه خدمت سربازی را در خطه کردستان گذارند.سید شکراله در درگیری با کومله از اعضا گروه ضربت بود که چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت.

شهادتی  نگاه زهرا (س)

شب قبل از شهادت شهید خواب می‌بیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی می‌فرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا می‌آیی

سید نصراله درباره نحوه شهادت برادر از زبان دوستان و هم‌رزمان وی که هم اکنون در قید حیات هستند می‌گوید: برادر بزرگ من در خط پدافندی مربوط به عملیات کربلای 5 در شهرک ابوخصیب در سنگرهای اجتماعی که معمولاً 12 نفر ظرفیت داشت و این بستگی به اندازه سنگر 8 تا نهایت 15 نفر ظرفیت داشت، برادر همراه دوستانش مستقر بودند.بین این 12 نفر، دو سه تا بچه‌های رزمنده کم سن سال حدوداً 13،14 ساله هم‌سنگر بودند.

شب قبل از شهادت شهید خواب می‌بیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی می‌فرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا می‌آیی».وی روایت می‌کند: دوستان برادر هنوز هم با گریه و ناراحتی می گویند که سید صبح بیدار شد و گفت: «بچه‌ها من امروز شهید میشم».

بچه ها  موضوع خواب را جدی نمی‌گیرند . برادر می‌گوید: «من شوخی نمی‌کنم و واقعاً شهید میشم».

تیری از کربلای 5 برای یک قلب

زمان پست سید نصراله  فرامی‌رسد و ساعت 12 برای صرف ناهار می‌آید، اما پس از آن نوبت یکی از نوجوان‌های سنگر می‌شود که گویا خسته بوده و سید می‌گوید: «من جای او می‌روم، بیدارش نکنید».

همین که پای سید جلوی در سنگر می‌رسد خمپاره شصت سنگر را هدف می‌کرد که یکی از ترکش‌های آن قلب سید را نشانه می رود مستقیم در قلبش می‌نشیند و تنها کلمه «یا حسین (ع)» را بر زبان جاری می‌کند و جان به جان آفرین تسلیم.

پیکر مطهر شهید نیز 28 همان ماه در زادگاه شهید روستای «امامزاده قاسم» از توابع شهرستان ازنا استان لرستان به خاک شمرده می‌شود.

نیت خالصش شهیدش کرد

میر نظامی از خصوصیات اخلاقی برادر می‌گوید:  ازلحاظ طرز فکر، قدرت عقلی و تعقل  خیلی متفاوت و برجسته بود.برای همین نیت خالص او شهید و من تنها از ناحیه دست جراحت پیدا کردم.اگر در محل تولد و کار وی تحقیق کنید درمی‌یابید که این گفته‌های من نیست و تمام کسانی که به نوعی با وی معاشرت داشتند تأیید خواهند کرد.

گفتنی است سید نصراله امدادگر بوده و راننده آمبولانس که وی نیز در کربلای 4 هم حضور داشت . این دو برادر هم‌زمان در کربلای 4 شرکت کردند و برادر بزرگ‌تر در کربلای 5 جام شهادت نوشید؛ سید یداله نیز در بیمارستان بستری بود و نتوانست در کربلای 5 شرکت کند.


چگونه کنترل مهارت خشم را به کودکم بیاموزم؟

یکی از مهمترین چالش های والدین و بزرگسالان چه در تربیت و چه ارتباط با کودکان چگونگی کنترل خشم است. از آنجایی که واکنش های هیجانی خیلی زودتر از بخش های منطقی ذهن فعال می شوند و به تکامل می رسند، کودکان در مواجهه با موقعیت های هیجانی، بیشتر تکانشی عمل می کنند.

الهام فخرایی- بخش خانواده ایرانی تبیان
کنترل خشم

البته یادگیری مشاهده ای و شیوه ای که بزرگسالان و اطرافیان در مواجهه با این موقعیت ها از خود نشان می دهند، در عملکرد کودک موثر است. اما در یک تربیت فعال و مداخله ی بهنگام می توانید این مهارت از سن دو سالگی به بعد بتدریج و با زبان کودکانه با بچه ها تمرین کنید.
از سه سالگی به بعد کودک از درک بیشتری برخوردار شده و حالا می توانید یک گفتگوی دو طرفه با او داشته باشید. برای این منظور ابتدا درباره ی انواع احساسات با کودک صحبت می کنیم.
این کار را می توانید با گروه های چند نفره در خانواده یا حتی کلاس انجام دهید. بعد با کمک شما یا به تنهایی تصاویری را از روزنامه یا مجلات بریده و سپس روی میز یا زمین بچینید و درباره ی احساس هر کدام صحبت کنید.

برای بچه های کوچکتر می توانید از زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل بیشتری روی خودش داشته باشد

کودک در مورد تصویر چه می گوید؟

در مورد شخصیت هر تصویر از کودک بپرسید که چه احساسی دارد، چه اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟ بگذارید در این مورد حدس بزند و خیال پردازی کند، هر چه این جریان مفرح تر باشد برای کودک لذت بخش تر است و جریان یادگیری بیشتر تسهیل می شود.
برای جذابیت بیشتر می توانید از چندضلعی یا مکعب (با توجه به سن بچه ها) استفاده کنید، روی هر وجه عکس یا نقاشی های خود کودک را بچسبانید، بعد آن را بچرخانید و هر بار روی یک وجه احساسی که نمایش می دهد، بحث کنید.
بعد از بحث و بررسی شناختی روی انواع احساسات، حالا روی خشم متمرکز شوید. نحوه ی بیان، راهکارها و پیامدهایش را با کودک بررسی کنید.
شیوه های پیشنهادی جایگزین را هم بررسی و تمرین کنید. برای اینکار می توانید از تجربه های خودتان، خاطرات بچه ها یا حتی داستان هایی که درباره ی عکس های روزنامه ساخته اند یا کتاب قصه استفاده کنید.
برای تمرین هر بار موقعیتی را پیشنهاد بدهید و بعد آن را در قالب سه رنگ و از طریق شبیه سازی با چراغ راهنما نمایش بدهید و بازی کنید.

رنگ قرمز

ایست، اول آرام شو و فکر کن (نفس عمیق و شمارش معکوس؛ مثلا از پنج به یک بشمار)

رنگ زرد

-مشکل، احساس خودت و نیازی را که داری بیان کن.
-خواسته ی تو چیست؟
-چه راه حل هایی برای آن پیشنهاد میکنی؟
-چه پیامدهایی دارد؟
-انتخاب نهایی تو که بیشترین فایده و کمترین ضرر را داشته باشد، کدامست؟

رنگ سبز

حالا اجرا و تمرین کن (راهکار مطلوب را چندین بار تمرین می کنیم.)
در ادامه ی بحث شناختی تصویر ساده ای از مغز انسان را روی تابلو یا کاغذ نقاشی کنید یا از کودک بخواهید این تصویر را بکشد و نشان بدهد که در مغز چه قسمت هایی وجود دارد و چه کاری انجام می دهند. سپس آن را با مغز مثلا یک اردک، بز یا ماهی که روی کاغذ کشیده اند، مقایسه کنند.

در مورد شخصیت هر تصویر از کودک بپرسید که چه احساسی دارد، چه اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟

این مقایسه به کودک تفاوت توانمندی انسان را با موجودات دیگر نشان می دهد. در ادامه توضیح بدهید که مغز انسان و برخی موجودات پیشرفته تر دارای یک قشر روی مخ هست. این بخش کمک می کند انسان هم مانند سایر موجودات احساسات را درک کند و واکنش احساسی داشته باشد، با این تفاوت که بتواند آگاهانه و سنجیده تر رفتار کند. درباره ی این ویژگی مغز انسان و امکانات و کاربردهایش بحث کنید.
برای بچه های کوچکتر می توانید از زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل بیشتری روی خودش داشته باشد.
همچنان که تمرین شیوه های ابراز آزادانه ی خشمش به شیوه ای مطلوب و بدون آسیب زدن به دیگران به او کمک می کند از آسیب های تکانشی رفتار کردن به دور باشد و سلامت روانی بیشتری داشته باشد.
یادمان باشد ما نیز ممکن است به این یادگیری ها و تمرین کردنش در کنار کودکمان نیاز داشته باشیم، پس فرصت خوبیست که با هم تمرین کنیم.


نکاتی که باید در شب امتحان رعایت کرد

بیشتر دانش آموزان مراحل مختلف نگرانی را از قبل امتحان، در طول امتحان و پس از آن تجربه می کنند. هر جا که حرف از نمره دادن باشد، طبیعی است که نگرانی هم پدیدار شود. در صورتی که این نگرانی در حد معمول و طبیعی باشد، نه تنها مضر نیست بلکه مفید نیز می باشد، زیرا نگرانی کم، باعث می شود دانش آموز برای مطالعه اقدام کند.

رومینا سادات تجاره، کارشناس ارشد مشاوره ? بخش خانواده ایرانی تبیان
نکاتی که باید در شب امتحان رعایت کرد
بسیاری از دانش آموزان و یا حتی برخی از والدین تصور می کنند که دانش آموزان هر چقدر در شب امتحان بیشتر بیدار بمانند، می توانند استفاده مفیدتری را از وقت شان کنند. در صورتی که این گونه نیست. شب بیداری قبل از امتحان باعث خستگی مغز می شود و حتی ممکن است کاری کند تا دانش آموزان مطالب را با یکدیگر اقدام کند و بدتر باعث ایجاد سردرگمی و آشفتگی ذهنی دانش آموز بشود.

پله به پله

بهتر است دانش آموزان به جای انتخاب گزینه شب بیداری در ایام امتحانات، گزینه خواندن تدریجی و گام به گام را انتخاب کند. یعنی دانش آموزان باید تمام تلاش خود را بکنند تا در طول سال تحصیلی مطالب درسی خود را یاد بگیرند و از یادگیری سطحی در شب قبل از امتحان به شدت بپرهیزند. با این کار به راحتی می توانند برای امتحانات بعدی هم ذهن خود را آماده نگه دارند.

اگر دانش آموزان اضطراب امتحان دارند باید تحت نظر مشاور مدرسه این اضطراب را از بین ببرند ولی اگر در حد استرس های معمولی باشد باید از روش های آرامبخشی به خود و همچنین تنفس های عمیق استفاده کند

نظارت والدین، نمک کار است

حمایت و نظارت والدین بر روی درس خواندن دانش آموزان تا حدی مفید می باشد. اگر والدیم بی خیال باشند و نظارتی بر روی فرزندشان نداشته باشند ممکن است که فرزندشان هم نسبت به درس خواندنش بی تفاوت تر بشود. نظارت به معنای کنترل شدید نیست. در همین حد که از او راجع به درس هایش، زمان امتحاناتش و نحوه مطالعه اش هم بپرسند، کفایت می کند.

معجزه صبحانه را دست کم نگیرید

دانش آموزان حتما باید در صبح روزی که امتحان دارند، صبحانه مقوی و مفید را میل کنند. برخی دانش آموزان می گویند که نمی توانند صبحانه بخورند در صورتی که صبحانه نخوردن می تواند باعث افت قند دانش آموز در جلسه امتحان بشود و در نتیجه تمرکز او را در پاسخگویی به سوالات از بین ببرد. خوردن نان و پنیر و گردو، تخم مرغ و آب میوه طبیعی پیشنهاد می شود.

آرامش منزل

یکی از شرط هایی که یک دانش آموز می تواند درس هایش را بهتر یاد بگیرد این است که والدین شرایط منزل را آرام فراهم کنند و از دعوا و مشاجره و تنش خودداری کنند. آرامش در منزل به این معنا نیست که تمام وسایل لذت بخش دانش آموز را بگیریم بلکه دانش آموز باید در چهار چوب خاصی به فعالیت های لذت بخش خودش نیز برسد.
حذف کردن تلویزیون و مهمانی و پارک رفتن نمی تواند به آرامش رسیدن دانش آموز کمک کند. علاوه بر این که والدین باید مراقب نوع رفتار خودشان در حضور دانش آموز باشند، باید بتوانند موجبات ایجاد انگیزه و به لذت رسیدن دانش آموز را هم فراهم کنند.

برنامه ریزی شرط موفقیت

حتما برای درس خواندنتان برنامه ریزی داشته باشید. پیشنهاد می شود که تقریبا به ازای هر 45 دقیقه مطالعه 15 دقیقه استراحت کنید ولی اگر فکر می کنید اینگونه رشته درس از دست شما خارج می شود، می توانید مدت زمان آن را تغییر دهید بر فرض مثال به ازای هر 50 دقیقه مطالعه، 5 دقیقه استراحت را داشته باشید. هیچ گاه یک ضرب و پشت سر هم مطالعه نکنید زیرا باعث می شود روند و قدرت یادگیری شما پایین بیاید.
در مدت زمانی که استراحت کوتاهی می کنید سعی کنید به سراغ تلفن، تلویزیون و اینترنت نروید زیرا ممن است وابستگی ایجاد کند و نگذارد که به سمت درستان بر گردید. به ازای هر 50 دقیقه که مطالعه کردید، استراحت سومتان را طولانی تر، حدود 30 الی 45 دقیقه انتخاب کنید و به یک فعالیت لذت بخش بپردازید.
در استراحت های کوتاه مدت از هر کاری که با کلمات سر و کار دارد، مثل خواندن کتاب داستان، تلفن حرف زدن و ... خودداری کنید و اجازه دهید مغزتان از کلمات به دور باشد تا از خستگی اش دور شود. در استراحت های کوتاه مدت، حتما یک خوراکی مقوی و آب خوردن میل کنید و سعی کنید از جای خود بلند شده و در فضای مطالعه یک دور بزنید. یعنی موقعیت مکانی خود را در آن لحظه تغییر دهید.

روش صحیح مطالعه

حتما روش های مطالعه صحیح را از معلم تان یاد بگیرید و آن را در درس خواندنتان به کار بگیرید. این گونه بهتر می توانید از وقت تان استفاده کنید.

آرامش روحی

اگر استرس دانش آموزان در شب امتحان از حالت طبیعی خارج شود، باعث می شود که در او مشکلات تمرکزی ایجاد شود و نتواند بر روی سوالات متمرکز شود و همچنین در شب قبل از امتحان نیز نتواند درس ها را آن طور که باید یاد بگیرد.

صبحانه مقوی و مفید را میل کنند. برخی دانش آموزان می گویند که نمی توانند صبحانه بخورند در صورتی که صبحانه نخوردن می تواند باعث افت قند دانش آموز در جلسه امتحان بشود

به موقع حاضر شوید

اگر دانش آموزان اضطراب امتحان دارند باید تحت نظر مشاور مدرسه این اضطراب را از بین ببرند ولی اگر در حد استرس های معمولی باشد باید از روش های آرامبخشی به خود و همچنین تنفس های عمیق استفاده کنید. حتما برای جلوگیری از ایجاد استرس، سعی کنید قبل از موعد مقرر در مدرسه حضور پیدا کنید تا آرامش تان گرفته نشود.

دیدن همه سوالات امتحانی ممنوع

در زمان پاسخگویی به سوالات، هیچ گاه در اول جلسه به کل سوال ها نگاه نیاندازید. زیرا ممکن است پاسخ سوالی را ندانید و همین مساله باعث ایجاد حواس پرتی و آشفتگی ذهنی شما بشود. سعی کنید یکی یکی سوالات را بخوانید و پاسخ بدهید.
اگر جواب سوالی را نمی دانستید نگران نشوید در کنارش حتما یک علامت بگذارید و به سراغ سوال بعدی بروید. اگر جواب دو سوال پشت سر هم را نمی دانستید اصلا نگران نشوید و سعی کنید استرس خود را کنترل کنید زیرا استرس شما کاری می کند که جواب مابقی سوالات را هم فراموش کنید. اما اگر با آرامش برخورد کنید حتما می توانید به سوالاتی که از یادتان رفته است، پاسخ بدهید. پس شرط اصلی در ایجاد تمرکز، حفظ آرمش است. اگر در زمان پاسخگویی به سوالات دچار اضطراب و استرس شدید، در کنار توکل به خدا و فرستادن صلوات، سعی کنید چند نفس عمیق بکشید و بعد به سوالات پاسخ دهید.


مِثل خدا نه، اما مَثَلی از او می توان شد!

قرآن کریم سرمشق استاد خط نیست که ببینی و با تمرین و پیگیری مانند آن یا بهتر از آن بنویسی، بلکه  قرآن مجید مثل خود استاد خط است که اگر تمامی آدم ها هم دست به دست هم بدهند، هرگز نمی توانند انسانی مثل خود او و با همان ترکیب و فیزیک و افکار و سابقه خلق کرده و بیافرینند.
از این رو می فرماید: فإن لم تفعلوأ و لن تفعلوا: اگر توانستید مثل قرآن بیاورید و البته هرگز هم نمی توانید.

پسندیدم
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
مثلی از خدایی شدن

قرآن کریم مِثلِ خداست یعنی بی مثل و مانند است. (یادت باشد خداوند مِثل ندارد، لیس کمثله شیء، اما مَثَل دارد: لله المثل الاعلی، و تفاوت این دو نیز در آن است که مثل دو چیز را می گویند که در حقیقت و ذات با هم یکی باشند، مثل دو چوب؛ اما مَثَل به دو چیزی می گویند که در صفات همانند هم باشند، مثل اینکه خداوند دارای رحمت است و پیامبر نیز رحمه للعالمین می باشد. پس پیامبر مَثَل خداست همچنانکه اهل بیت علیه السلام این چنین اند، از این رو در دعا می خوانیم: انتم المثل الاعلی.)

فرق مِثل و مَثَل

مِثل:
(بر وزن جِسر) به معنى مانند نظیر و شبیه است (وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ بقره: 228). (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا بقره:275). (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ کهف: 110) و جمع آن در قرآن امثال آمده:( وَ حُورٌ عِینٌ. کَأَمْثالِ اللُّوْلُوِ الْمَکْنُونِ واقعة: 22 و 23). (إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ اعراف: 194)
مَثَل:
(بر وزن فرس) مانند، دلیل، صفت، عبرت، علامت، حدیث و البته به معنى شبیه و مانند نیز آمده است، چنانچه مرحوم طبرسى ذیل آیه (مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً بقره: 17) به این معنا تصریح کرده است. (قاموس قرآن،آیت الله سید علی اکبر قرشی، ج 6، ص: 233)
مِثل نداشتن خداوند به معنای همانند نداشتن است، چه اینکه مِثل برای همانند یک شیء از یک نوع واحد به کار برده می شود و واضح است که خداوند تحت هیچ نوعی نیست تا همانندی برای او فرض شود.
اما مَثَل در مورد خداوند به معنای وصف یا صفت داشتن خداوند است که لازم است صفات درست و معقول برای خداوند بیان شود.

اهل بیت، «مثَل اعلای خداوند» هستند

ذات خدای متعال، جز برای خودش، برای هیچ موجود دیگری قابل شناخت نیست. تنها از راه اسماء و صفات خداوند است که می توان وی را شناخت. لیکن اسماء و صفات الهی هم تنها از راه تمثیل و تشبیه، قابل درک هستند. هر چند صفات الهی، با صفات کمال بشری تفاوت جوهری دارد و هرگز نمی توان آن ها را با یکدیگر مقایسه نمود. ولی صفات کمال بشری می تواند دورنمایی کلی و اجمالی را از صفات خداوند ارائه دهد.
بنابراین هم موجودات عالم از آن جهت که دارای کمالی هستند، می توانند آیه و آیینه ای برای شناخت اسماء و صفات خداوند باشند. لیکن قدر و اندازه هر آینه ای به اندازه وسع وجودی اوست. پس هر چه کمال یک موجود بیشتر باشد، صفات الهی را بیشتر نشان می دهد و آیه و نشان   بهتری از خداوند خواهد بود.

کلام آخر

با توجه به این که از همه موجودان انسان به عنوان اشرف مخلوقات معرفی شده و نفخت من روحی از جانب خدا برای انسان صادق است؛ قطعاً انسان می تواند مَثَل هایی از آن بی نهایت متعال باشد اما خوب هر کسی به اندازه ظرف وجودی خودش؛ اهل بیت و معصومین در جایگاه خود و ما بندگان نیز در جاه مربوط به خود ... در حقیقت این از ویژگی های روحی انسانی است که به واسطه دمیدن روح خدا ( که البته این دمیدن معانی و مفاهیمی برای خود دارد که در جای خود بررسی شده است) مى تواند تجلّى گاه اسماء و صفات حق تعالى و جلوه گاه کمالات او قرار بگیرد؛ به همین دلیل در روایات داریم که از قلب انسان مومن به عرش خداوند رحمان تعبیر شده است. (بحارالانوار، ج 55، ص 39)


چرایی محبت هایی که کمرنگ شده است!

بحث احترام به والدین، در دین ما خیلی مورد تأکید قرار گرفته و حتی احترام به والدین در کنار پرستش خدا ذکر شده است؛ با وجود این فرهنگ غنی؛ متأسفانه شاهد کم محبتی هایی نسبت به والدین، و تنها گذاشتن آنها در سنین پیری در کنج خانه ها، یا برده شدن آنها توسط فرزندان کم محبت به سرای سالمندان هستیم. بی تردید فراموشی یاد و نام خداوند در جامعه باعث فراموشی خیلی از فضایل اخلاقی از جمله احترام به والدین و رواج کم محبتی به ایشان که مضراتش به خود جامعه بر می گردد، می شود.

سید حسین سیدی- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
محبت به والدیت، احترام به والدین

فرهنگ دینی خود را پاس داریم

دین ما بر خانواده و احترام به بزرگتر، مخصوصاً والدین تأکید دارد. در آیاتی از آیات قرآن کریم راجع به احترام به والدین سخن به میان آمده است. در 4 جا از قرآن کریم، احسان به پدر و مادر در کنار توحید و یکتاپرستی ذکر شده است[1] و در آیاتی هم، تکریم و نیکی به پدر و مادر را از زبان پیامبران الهی نقل می کند[2]

احترام به والدین در همه حال باید حفظ شود؛ حتی اگر کافر باشند (شاید در جامعه مسلمان ما پیدا نشود ولی در اروپا و آمریکا که اقبال به مسلمانی زیاد است از این موارد پیدا می شود) ولی اطاعت از آنها در کارهای ضد دینی به هیچ وجه قابل قبول نیست: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً[لقمان/15] اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوى، اطاعتشان مکن، ولى در زندگى دنیا به نیکى با آنها معاشرت نما»!

با وجودی که دین ما دستور داده که هوای والدین را داشته باشیم (والبته آنها هم باید وظایف خود را انجام دهند) ولی متأسفانه در صفحه های حوادث روزنامه ها، گاهی انسان عکس این قضیه را می خواند: «پدری در مشهد دور از خانواده تبدیل به اسکلت شد! جنازه پیرمرد 90 ساله و بازنشسته یک شرکت بزرگ که از فرزندانش در تهران جدا شده و تنها زندگی می کرد 7 ماه پس از مرگش کشف شد»

کسی نمی داند انگیزه جدایی این پدر از فرزندانش چه بوده است؟ آیا با کم محبتی فرزندانش مواجه شده؟ آیا...؛ در هر صورت خوشا به حال فرزندانی که در پیری والدینشان، بیشتر مراقب آنان هستند تا شاهد این گونه حوادث نباشیم:«و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.» [3]

این بی محبتی های بین فرزندان و والدین، یک پیام قابل تأمل دارد و آن اینکه در جامعه ای که خدا را فراموش کنند و دستورات او از جمله احترام و محبت به والدین را دست کم بگیرند؛ در حقیقت خود را فراموش می کنند: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ [حشر/19] و مانند کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خود فراموشى کرد.»

خدا نکند که فرزندان این مرد (پدر مشهدی) در سن پیری پدرشان قصد آزار و اذیت او را از طریق سهم خواهی مادی(چون پدرشان با مکنت بوده) داشته اند؛ خدا نکند که فرزندان این پدر مشهدی، عاق پدرشان شده باشند. پیامبر اسلام می فرماید: «إِیَّاکُمْ  وَ عُقُوقَ  الْوَالِدَیْنِ؛ فَإِنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ، وَ لَایَجِدُهَا عَاقٌّ[4] بترسید از این که: عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شوید، زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى هیچ گاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند، نخواهد رسید.»

بسیار دیده شده فرزندانی که به والدین خود بی احترامی کرده اند؛ فرزندان آنها هم احترام آنها را نگه نداشته اند (نفرین والدین که بدترین شکل عاق والدین است که بحث دیگریست.)

فراموشی آموزه های رحمانی، فراموشی خود

این بی محبتی های بین فرزندان و والدین، یک پیام قابل تأمل دارد و آن اینکه در جامعه ای که خدا را فراموش کنند و دستورات او از جمله احترام و محبت به والدین را دست کم بگیرند؛ در حقیقت خود را فراموش می کنند: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ [حشر/19] و مانند کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خود فراموشى کرد.»

وقتی که کسی به عنوان فرزند، احترام والدینش را نگه ندارد و از محبت کردن به آنها دریغ ورزد؛ در حقیقت به فرزندانش اجازه می دهد که احترام او را نگه ندارند(تجربه هم بارها این را ثابت کرده).

امام رضا (علیه السلام) درباره اثر نیکی به والدین می فرماید: «بَرُّوا آبَاءَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاوُکُمْ[5] به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.»

وقتی که فرزندان یک خانواده با بدرفتاری با والدین، خود را از دعای آنان محروم می کنند؛ این یعنی فراموش کردن خود.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ  کَدُعَاءِ النَّبِیِ  لِأُمَّتِه [6] همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است.»

قضیه بی محبتی بین فرزندان و والدین، با به وجود آمدن سرای سالمندان وارد مرحله جدیدی شد. فرزندانی که با کوچکترین ناملایمتی والدین پیرشان، آنها را به سرای سالمندان برده و بعد از آن هم سراغ چندانی از آنها نمی گیرند؛ اینها به فرزندان خودشان می آموزند که اینگونه رفتاری در حق آنها داشته باشند(البته در این شکی نیست که والدین نیز باید حال و روز فرزندان را درک کنند.)

سخن آخر

احترام به والدین و داشتن محبت به آنان مورد تأکید قرآن کریم و روایات اسلامی است. هر گاه فرزندی خدای ناکرده نسبت به والدینش بی احترامی روا دارد؛ خود را در معرض بی احترامی فرزندانش قرار داده است؛ و این یعنی با بی اعتنایی به حکم خداوند و فراموشی احکامش (احترام به والدین) در واقع خود را بسمت فراموش شدن و مورد بی احترامی قرار گرفتن سوق داده است.   خداوند همه ی ما را در اجرای دستورات خود از جمله احترام وَ به والدین کمک کند