سفارش تبلیغ
صبا ویژن

4پیامبر مدفون در ایران

بنا بر مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، 33 تن از پیامبران الهی، دارای آرامگاه منتسب در ایران هستند. بعضی از این آرامگاه ها دارای سند معتبر هستند و برخی دیگر تنها در اعتقادات مردمی ریشه دارد و دلیل قطعی بر آن وجود ندارد، هر چند دلیلی هم بر نفی آن وجود ندارد. بنابراین، در باب این مساله، هنوز جای تحقیق بسیاری وجود دارد. از جمله پژوهش¬های انجام شده پیرامون این موضوع، کتابچه¬ای است که توسط موسسه «در راه حق» با عنوان «پیامبران سرزمین ما» منتشر گردیده است. آنچه پیش روست، متن کامل این کتاب مختصر و کوتاه است که به جهت ارزش تحقیقاتی آن، توسط سرویس تخصصی قرآن تبیان منتشر می گردد.

شبکه تخصصی قرآن تبیان

 

وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ  جاءَکَ فـى هَـذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرى لِلْمُؤْمِنینَهود (11) آیه 120

هر خبرى از اخبار پیامبران را برایت حکایت مى کنیم تا تو را قویدل گردانیم. و در این کتاب بر تو سخن حق و براى مؤمنان موعظه و اندرز نازل شده است.

حضرت قَیْدار

مرحوم علامه مجلسى در «بحارالأنوار» در ذکر اجداد پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به نقل از برخى کتاب ها نوشته است: حضرت قَیْدار، جدّ سى ام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است.[4]

در تاریخ یعقوبى آمده است: حضرت اسماعیل دوازده پسر داشت که بزرگترین آنان حضرت قیدار بود.[5] پس از وفات حضرت اسماعیل در 130 سالگى و دفن او در حِجْر، قیدار جانشین پدر مى شود و مردم را به توحید دعوت مى کند.

باز یعقوبى مى گوید: فرزندان جُرْهُم بن عامر چون برادرانشان از فرزندان قَحْطان بن عابِر به یمن رفتند و آن جا را مالک شدند به زمین تهامه آمدند و با اسماعیل بن ابراهیم همسایه گشتند. اسماعیل، حَنْفاء دختر حارث بن مُضاض جُرْهُمِىّ ] یا به قولى: رَعْلَة دختر مُضَاض (یا مِضاض) بن عَمْرو جُرهمى[6] یا سَیِّده دختر مضاض بن عَمْرو جُرْهُمِىّ[7][ را به زنى گرفت و براى او دوازده پسر آورد: قَیْدار، نابِت، أَدْبیل، مِبْشام، مَسْمَع، دُوما، مِسا، حَداد،  تَیْما، یَطُور، نافِس و قَیْدُما. این نامها چون از لغت عبرانى نقل شده، در حروف ، حرکات و تلفظ اختلاف پیدا کرده است.[8]

فرزندان اسماعیل در جستجوى آب پراکنده شدند. برخى هم ماندن در جوار حرم را بر خود لازم شمردند و گفتند: ما از حرم خدا روى نمى گردانیم.[9]

برخى گفته اند: قیدار، یعنى سیاه پوست، پسر دوم اسماعیل است. او پدر مشهورترین قبایل عرب بود. بلاد و مملکت ایشان نیز، قیدار خوانده شده است.[10]

مرقد آن حضرت، در شهرستان خدابنده قرار دارد و بر صحت این مطلب، مرحوم حضرت آیة اللّه العظمى مرعشى نجفى(قدّه) گواهى داده اند. بر طبق سؤالى که از ایشان کردند، چنین مرقوم داشتند:

«بسمه تعالى، نظر به فرمایش عده اى از محققین در این امور، مسلم مى باشد که مدفون در آن مزار شریف، جناب قیدار، جد رسول مکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ مى باشد.» شهاب الدین الحسینى المرعشى النجفى   

علاوه بر آن جناب ، علما و مردم این شهرستان نیز گواهى مى دهند. این مرقد زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود.

این شهر، از کوچکترین شهرهاى ایران است که دو خیابان: یکى اصلى و دیگرى فرعى دارد و مرقد حضرت قیدار در خیابان اصلى واقع است.

این بنا که از میراثهاى فرهنگى ماست در سال 719 هـ . ق به دستور بلغار خاتون، زن غازان خان ایلخانى، بقعه آن تجدید بنا شده است. و سپس گنبد آن در سال 751 هـ . ق . به دست استاد تیمورخان سلطانیه اى احیا و در قرن 11 هجرى قمرى گچ برى گردیده است. این بنا در زمینى به مساحت 5/1 هکتار در منطقه اى کوهستانى واقع است و تمام فصول زایر دارد.

نوع اسکلت بنا آجرى و مربع شکل است. طول آن 50/14 و عرض آن 30/8 و از سه بخش تشکیل گردیده و بخش نخست آن، به عنوان فضاى مقدماتى ورود تعبیه شده است و سپس دو فضاى گنبددار پشت سر هم قرار گرفته اند. بقعه ابتدا بر روى سه ردیف سنگ سبز تراشیده بنا گشته و آن گاه تار و پود بنا را آجرهاى ختایى تشکیل داده است. سقف فضاى دوم را عرقچین پوشش نموده که بلاواسطه بر جرزهاى جانبى فرونشسته; و باید تذکر داد که زیر این فضا، سردابه اى براى گذاشتن اجساد در نظر گرفته شده است و فضاى سوم به عنوان شبستان اصلى آرامگاه است که قبر در آن قرار دارد و بر فراز آن گنبد زیبایى به روش دو پوششى استوار گشته است. گنبد این بنا در نوع خود در این منطقه بى نظیر است و در یک تقسیم بندى کلى، در ردیف گنبدهاى «رک» مى توان طبقه بندى کرد. گنبد و بنا از نماى بیرونى، فاقد تزیینات و کاشیکارى است. تزیینات عمده بنا در قسمت داخلى مى باشد. کلیه تزیینات با دو رنگ آبى و طلایى قلم گیرى شده است.[11]

اکنون این مرقد، زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود.

ارامگاه پیامبران

حضرت اِشْمُوئیل

بنى اسرائیل بارها از فرمان الهى سر تافتند و به مجازات نافرمانى خویش نیز رسیدند. پس از یُوشَع بن نُون، وصى موسى، بنى اسرائیل به دام فتنه ها افتاد و گرفتار اختلافها شد، شوکت و عظمت خویش و نیز تابوتى را، که مایه آرامش آنان بود و برخى احتمال داده اند همان ایمانشان بوده است که «سَکینه»، یعنى آرامش و اطمینان براى آنان مى آورد، از کف دادند و در چنگال جالوت گرفتار آمدند. جالوت از ایشان باج و خراج ستاند و خوار و پستشان گرداند.

خداوند از میان خاندان لاوى پیامبرى به نام اِشْمُوئیل یا شَمُوئیل در زبان عبرى، یعنى شنیده شده خدا،[12] برانگیخت که او در طى چهل سال توانست به اوضاع بنى اسرائیل سر و سامانى دهد، مردم را به خداپرستى دعوت کند و از بت پرستى باز دارد. داستان او در سوره بقره آمده است.

امین الاسلام طبرسى در مجمع البیان در قول خدا: «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ...[13]» گفته است که در نام نبىّ اختلاف کرده اند: بعضى اسم او را شَمْعُون بن صَفِیَّه از فرزندان لاوى دانسته اند و بعضى یُوشَع و بعضى اِشْمُوئیل.

على بن ابراهیم در تفسیرش از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت کرده است: «إنَّ بَنى إسْرائیلَ بَعْدَ مُوسى عَمِلُوا الْمَعاصى وَ غَیَّرُوا دینَ اللّهِ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ، وَ کانَ فیهِمْ نَبِیٌّ یَأْمُرُهُمْ وَ یَنْهاهُمْ فَلَمْ یُطیعُوهُ; بنى اسرائیل بعد از موسى گناه کردند و دین خدا را تغییر دادند و امر پروردگارشان را عصیان ورزیدند. در میان ایشان پیامبرى بود که آنان را امر به معروف و نهى از منکر مى کرد، اما نمى پذیرفتند.»[14]

خداوند جالوت را، که از قِبْطِیان بود، بر آنان مسلّط گرداند و او خوارشان ساخت: مردان آنان را کشت، ایشان را از خانه هایشان بیرون کرد، اموالشان را به غارت برد و زنانشان را به بردگى گرفت. از این رو، به پیشگاه پیامبرشان نالیدند و از او خواستند تا از خدا بخواهد ملکى براى ایشان بفرستد که با او در راه خدا بجنگند.

این نبى، که بعضى نامش را اشموئیل دانسته اند، با وجود مخالفت جمعى از آن قوم، طالوت را ، که در علم و قدرت بدنى سرآمد و برجسته بود، به پادشاهى برگزید. جمعیت زیادى با طالوت براى جنگ با جالوت به راه افتادند. او به آنان خبر داد که به نهر آبى[15] مى رسند و نباید از آن چیزى بیاشامند مگر به اندازه کفِ دستى. وقتى به آن آب رسیدند شصت هزار نفر از آن نوشیدند و عده اى که ننوشیدند حتى کف دستى هم آب برنداشتند، 3133 نفر بودند. وقتى به سپاهیان جالوت رسیدند و بسیارىِ آنان را دیدند عده اى گفتند: ما نمى توانیم با ایشان مقابله کنیم، ولى عده اى دیگر گفتند: «چه بسا، گروه اندکى که به اذن خدا بر گروه بسیارى پیروز مى شود» و این گونه شد : داوود سنگى در فلاخن خویش گذارد و به سوى جالوت روانه کرد و او را هلاک گرداند و بدین رو، سپاهیان طالوت پیروز شدند.[16]

مرقد مطهر حضرت اشموئیل در یازده کیلومترى شهرستان ساوه (جاده بویین زهرا) واقع است. مرقد را در گذشته هاى دور ساخته اند که از آن، اطلاع کافى در دست نیست; اما قسمت شرقى آن را به دستور ناصرالدین شاه قاجار ، به حرم افزودند و سنگ نبشته اى در آن جا هست که مبیّن حضور شاه قاجار و همراهانش است.

از دیرباز، حرم آن پیامبر الهى زیارتگاه عاشقان و عالمان و فاضلان بوده است. آبى در نزدیکى آن جریان دارد که به آب «چکّه بار» معروف است و بسیارى از بیماران، با نوشیدن آن شفا یافته اند. مى گویند: این آب، بر اثر برخورد عصاى اشموئیل ظاهر گشته است.

این مرقد را اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان ساوه سرپرستى مى کند.

ارامگاه پیامبران

حضرت حَیَقوق

در احادیث و کتب اسلامى نام آن بزرگوار به صورت حَیَقُوقْ ـ به فتح «ح» و «ى» ـ اما در عهد عتیق، حَبَقُوق، به فتح «ح» و «ب» ضبط شده است. حبقوق در زبان عبرى، یعنى کسى که در آغوش کشید.[17]

تویسرکان شهرى در یکى از دره هاى خوش آب و هواى کوه الوند، با قدمتى بسیار، پذیراى یکى از انبیاى الهى شده است. حیقوق نبى یکى از پیامبران بنى اسرائیل و نگهبان معبد سلیمان در اورشلیم بوده و نامش در عهد عتیق آمده است. وى به هنگام حمله بُخْتُنَصّر و بابلیان، با حضرت دانیال و عده اى دیگر به اسارت درآمد و سالهاى درازى در زندان بابل به سر برد. پس از فتح بابل به دست کوروش هخامنشى و آزادى زندانیان، به ایران آمد و در اکباتان (یا همدان) مسکن گزید و پس از مرگ، در تویسرکان مدفون شد. وى بعثت خاتم الانبیاء(صلى الله علیه وآله وسلم) را بشارت داده است.[18]

صاحب کتاب قاموس مقدس او را یکى از دوازده پیغمبر غیر اولوالعزم مـى داند. وى در حدود دو هزار و ششصد سال قبل مى زیسته که با پادشاهى یهویاقیم و صدقیا، پادشاهان یهود در منطقه اورشلیم، همزمان بوده است.[19]

وقتى امام رضا(علیه السلام)، به هنگام بحث و احتجاج با علماى دینهاى مختلف نزد مأمون، با رَأْسُ الْجالوت، رئیس عالمان یهودى، بحث مى کند از حیقوق نام مى برد.[20] در دعاى اُمّ داوود نیز، از حضرت حیقوق نام برده شده است.[21]

بیشتر مردم تویسرکان در مورد شخصیت صاحب این مقبره، اطلاعات کافى نداشتند ; ولى بر اثر ارشاد و تذکّر روحانیان، بخصوص مرحوم آیة الله خالصى زاده بدان توجه کردند و از آن تاریخ به بعد، احترام شایسته اى از آن به عمل آوردند و در چند سال اخیر، به مرمت و بازسازى و توسعه محوطه آن پرداختند و ضریحى روى قبر نصب کردند. آرامگاه تا چند سال پیش فاقد محوطه بود و حد و مرز مشخصى نداشت و زمین اطراف بقعه با وضع یکنواخت، به اراضى زراعى اطراف متصل بود; ولى در سال 1369 بر اثر کاوش باستان شناسان سازمان میراث فرهنگى کشور، محوطه اصلى آرامگاه به صورت قلعه اى باستانى کشف شد.[22]

بقعه آن حضرت، بنایى است برجى شکل و آجرى ، با گنبدى مخروطى که پوشش داخلى آن مدور و پوشش خارجى اش مخروط ناوى شکل است. در نماى خارجى هر ضلع از بناى هشت ضلعى، طاقنماى کم عمقى تعبیه شده که بالاى آن کاشیکارى شده است. یکى از طاقنماها به در ورودى اختصاص دارد. مابین طاقنماها، یک ترکِ بدون تزیینات و ساده قرار دارد.[23]

سقف بناى مقبره حیقوق که به شکل عجیب و جالبى ساخته شده، شاید بین سقف تمام ابنیه قدیمى ایران بى نظیر باشد و مى توان آن را نمونه اى از آثار باارزش معمارى قدیم ایران دانست. ساخت این قبیل بناها، که به «ابنیه آرامگاهى» معروفند و در سایر نقاط ایران نیز هست، از سه هزار سال پیش در ایران رایج بوده و ایرانیان قدیم آرامگاه شخصیتهاى مذهبى، علمى و سیاسى را تقریباً به همین شکل مى ساخته اند. چنین بناهایى در مقابل طوفان و زلزله بسیار مقاوم است و سقف مخروطى شکل نیز، بنا را در مقابل برف و باران، به خوبى محافظت مى کند. به همین جهت ، مقاومت چنین بناهایى در مقابل عوامل طبیعى فوق العاده زیاد است.[24]

صحن مقبره وسعت چندانى ندارد و سطوح دیواره ها و سقف آن فاقد تزیینات معمارى است. قبر دقیقاً در وسط صحن قرار دارد و روى آن سنگى کار گذاشته شده[25] و بر روى سنگ قبر در وسط بقعه، مشخصات صاحب قبر نوشته شده است. بناى این ساختمان به دوره سلجوقى و قرن هفتم برمى گردد و به شماره8/2/539699 در زمره آثار تاریخى ثبت شده است.[26]

این مرقد، زیر نظر شهردارى تویسرکان اداره مى شود.[27]

ارامگاه پیامبران

حضرت دانیال

آن جناب از انبیاى بزرگ الهى است. وى از نسل حضرت «داوود»[28] و کتاب نبوتِ وى، حوادث آینده و بعثت پیغمبر آخرالزّمان، حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را، پیشگویى کرده است.

حضرت دانیال ـ على نبیّنا و آله و علیه السلام ـ ملقب به نبى اللّه همزمان با کوروش کبیر و داریوش بزرگ مى زیست. در کودکى پس از گشوده شدن اورشلیم به دست بُخْتُنَصَّر یا نَبُوکَدْ نَصَّر، در سال 586 پیش از میلاد به اسارت درآمد و به بابل فرستاده شد و آن جا مى زیست. بعضى از مورخین گفته اند: در سال 606 پیش از میلاد به دست بُخْتُنَصَّر اسیر و با گروهى از قومش به بابِل فرستاده شد و چون از نماز بردن به فرمانرواى بابل سرباز زد او را نزد شیران درنده افکندند، اما وى از میان آن حیوانات تندرست بیرون آمد. سالِ درگذشت وى معلوم نیست. معاصر عُزَیْر پیامبر بود. دانیال پس از درگذشت بُخْتُنَصَّر، از جانب بهمن پسر اسفندیار به بیت المقدس باز گردانیده شد و از آن جا به اهواز رفت و در شوش دیده از جهان بربست. علم رمل و گزاردن خواب را از وى دانند.[29]

در بحارالأنوار، امام صادق(علیه السلام) از حضرت على(علیه السلام) روایت کرد: «دانیال پدر و مادر نداشت و یتیم بود و پیرزنى از بنى اسرائیل او را بزرگ کرد.»[30]

باز در بحار آمده است: «وقتى بُخْتُنَصَّر بر بنى اسرائیل مسلط شد از آنان هر کسى را مى یافت مى کشت و به تعقیب فراریان مى پرداخت و بچه هاى بنى اسرائیل را اسیر مى کرد. او از فرزندان یهودا، چهار نفر را، که یکى از آنها دانیال بود، اسیر کرد و دانیال مدّتى طولانى در دست او اسیر بود.

«چون بُخْتُنَصَّر فضل و بزرگى دانیال را شنید و دریافت که قومش منتظر خروج او هستند تا آنان را نجات دهد، او را به همراه ماده شیرى در چاهى افکند. شیر به فرمان خدا، به دانیال آسیبى نرساند. آن پیامبر مدتى بر همین منوال بود تا این که خداوند به یکى از انبیاى بنى اسرائیل، ] که مى گویند: حیقوق نبى بوده است،[[31] وحى کرد که  این خوردنى و نوشیدنى را براى دانیال ببر و از طرف من به او سلام برسان. گفت: خداوندا، دانیال کجاست؟ گفت: در چاه بابِل، در فلان جا.

«او بدان جا آمد و دانیال را صدا زد. او در جواب گفت: بله، اى صداى ناآشنا. گفت: پروردگارت به تو سلام مى رساند و این غذا و آشامیدنى را براى تو فرستاده است. آن پیامبر، آنها را با طنابى به چاه فرستاد. دانیال در آن جا شکر الهى را به جا آورد و گفت:

اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یَنْسى مَنْ ذَکَرَهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یُخَیَّبُ مَنْ دَعاهُ ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفاهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ وَثِقَ بِهِ لَمْ یَکِلْهُ إلى غَیْرِهِ; الْحَمْدُلِلّهِ الّذی یُجْزى بِالاْحْسانِ إحْساناً; الْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یُجْزی بِالصَّبْرِ نَجاةً; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یَکْشِفُ ضُرَّنا عِنْدَ کُرْبَتِنا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ ثِقَتُنا حینَ یَنْقَطِعُ الْحِیَلُ مِنّا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ رَجاؤُنا حینَ ساءَ ظَنُّنا بِأعْمالِنا[32].

آرامگاه دانیال نبی مربوط به هزاره 4 تا 1 - دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در خیابان امام خمینی شهر شوش واقع شده و این اثر در تاریخ 24 شهریور 13100 با شماره? ثبت 51 به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.


شهید میرنظامی به روایت برادر(مصاحبه)

گفتگو با سید یدالله میرنظامی، جانباز و برادر شهید

«سید یدالله میرنظامی» که به همراه برادرش در جبهه حضور داشته از برادر بزرگ‌تر و شهید خود  می‌گوید.

مصاحبه: صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
سید یدالله میرنظامی

عملیاتی با رمز یا زهرا(س)

عملیات کربلای 5‌ که یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دی‌ماه سال 1365 با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد و تا 6 فروردین 1366 ادامه پیدا کرد.

در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است»

نبرد شبانه‌روزی کربلای 5 ادامه داشت و نیروهای ایرانی با سرعت محدود پیش می‌رفتند. رزمندگان، شب دهم تلاش کردند در غرب نهر جاسم سرپل بگیرند و شب یازدهم سرپل را گرفتند و بعد از فرار عراقی‌ها، در غرب نهر جاسم عملیات را ادامه دادند.دشمن که تا غرب نهر جاسم عقب نشسته بود، در چهارراه شلمچه مقاومت می‌کرد. عملیات در غرب نهر جاسم تا شب نوزدهم عملیات (7 بهمن 1365) ادامه داشت.جبهه ایران و عراق به خونین‌ترین روزهایش رسیده بود و تمام قدرت در طرف در زمین محدود شلمچه به میدان آمده بود. عراق حدود دوسوم استعداد ارتش خود یعنی 180 تیپ را وارد منطقه نبرد کرده بود. می‌توان گفت شدیدترین و گسترده‌ترین عملیات در میان 90 عملیات دفاع مقدس، کربلای 5 بوده است.در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است.

شهید میرنظامی

شهید «سید شکرالله میرنظامی» فرزند سید نعمت اله متولد روستای امامزاده قاسم از توابع شهرستان ازنا استان لرستان است.«سید یداله میرنظامی» جانباز و برادر شهید می‌گوید: برادر بزرگ‌تر من شهید «سید شکراله میرنظامی» معلم بوده که در تاریخ 16 اسفندماه 65 در شهرک ابوخصیب عراق واقع در جزیره بووارین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

سید یدالله میرنظامی

وی سه سال در خدمت تربیت و تعالیم ایران اسلامی کوشید.شهید که در روستاهای محروم استان لرستان خدمت می‌کرد، دو مرحله به جبهه اعزام می شود و سی ماه خدمت سربازی را در خطه کردستان گذارند.سید شکراله در درگیری با کومله از اعضا گروه ضربت بود که چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت.

شهادتی  نگاه زهرا (س)

شب قبل از شهادت شهید خواب می‌بیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی می‌فرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا می‌آیی

سید نصراله درباره نحوه شهادت برادر از زبان دوستان و هم‌رزمان وی که هم اکنون در قید حیات هستند می‌گوید: برادر بزرگ من در خط پدافندی مربوط به عملیات کربلای 5 در شهرک ابوخصیب در سنگرهای اجتماعی که معمولاً 12 نفر ظرفیت داشت و این بستگی به اندازه سنگر 8 تا نهایت 15 نفر ظرفیت داشت، برادر همراه دوستانش مستقر بودند.بین این 12 نفر، دو سه تا بچه‌های رزمنده کم سن سال حدوداً 13،14 ساله هم‌سنگر بودند.

شب قبل از شهادت شهید خواب می‌بیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی می‌فرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا می‌آیی».وی روایت می‌کند: دوستان برادر هنوز هم با گریه و ناراحتی می گویند که سید صبح بیدار شد و گفت: «بچه‌ها من امروز شهید میشم».

بچه ها  موضوع خواب را جدی نمی‌گیرند . برادر می‌گوید: «من شوخی نمی‌کنم و واقعاً شهید میشم».

تیری از کربلای 5 برای یک قلب

زمان پست سید نصراله  فرامی‌رسد و ساعت 12 برای صرف ناهار می‌آید، اما پس از آن نوبت یکی از نوجوان‌های سنگر می‌شود که گویا خسته بوده و سید می‌گوید: «من جای او می‌روم، بیدارش نکنید».

همین که پای سید جلوی در سنگر می‌رسد خمپاره شصت سنگر را هدف می‌کرد که یکی از ترکش‌های آن قلب سید را نشانه می رود مستقیم در قلبش می‌نشیند و تنها کلمه «یا حسین (ع)» را بر زبان جاری می‌کند و جان به جان آفرین تسلیم.

پیکر مطهر شهید نیز 28 همان ماه در زادگاه شهید روستای «امامزاده قاسم» از توابع شهرستان ازنا استان لرستان به خاک شمرده می‌شود.

نیت خالصش شهیدش کرد

میر نظامی از خصوصیات اخلاقی برادر می‌گوید:  ازلحاظ طرز فکر، قدرت عقلی و تعقل  خیلی متفاوت و برجسته بود.برای همین نیت خالص او شهید و من تنها از ناحیه دست جراحت پیدا کردم.اگر در محل تولد و کار وی تحقیق کنید درمی‌یابید که این گفته‌های من نیست و تمام کسانی که به نوعی با وی معاشرت داشتند تأیید خواهند کرد.

گفتنی است سید نصراله امدادگر بوده و راننده آمبولانس که وی نیز در کربلای 4 هم حضور داشت . این دو برادر هم‌زمان در کربلای 4 شرکت کردند و برادر بزرگ‌تر در کربلای 5 جام شهادت نوشید؛ سید یداله نیز در بیمارستان بستری بود و نتوانست در کربلای 5 شرکت کند.


چگونه کنترل مهارت خشم را به کودکم بیاموزم؟

یکی از مهمترین چالش های والدین و بزرگسالان چه در تربیت و چه ارتباط با کودکان چگونگی کنترل خشم است. از آنجایی که واکنش های هیجانی خیلی زودتر از بخش های منطقی ذهن فعال می شوند و به تکامل می رسند، کودکان در مواجهه با موقعیت های هیجانی، بیشتر تکانشی عمل می کنند.

الهام فخرایی- بخش خانواده ایرانی تبیان
کنترل خشم

البته یادگیری مشاهده ای و شیوه ای که بزرگسالان و اطرافیان در مواجهه با این موقعیت ها از خود نشان می دهند، در عملکرد کودک موثر است. اما در یک تربیت فعال و مداخله ی بهنگام می توانید این مهارت از سن دو سالگی به بعد بتدریج و با زبان کودکانه با بچه ها تمرین کنید.
از سه سالگی به بعد کودک از درک بیشتری برخوردار شده و حالا می توانید یک گفتگوی دو طرفه با او داشته باشید. برای این منظور ابتدا درباره ی انواع احساسات با کودک صحبت می کنیم.
این کار را می توانید با گروه های چند نفره در خانواده یا حتی کلاس انجام دهید. بعد با کمک شما یا به تنهایی تصاویری را از روزنامه یا مجلات بریده و سپس روی میز یا زمین بچینید و درباره ی احساس هر کدام صحبت کنید.

برای بچه های کوچکتر می توانید از زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل بیشتری روی خودش داشته باشد

کودک در مورد تصویر چه می گوید؟

در مورد شخصیت هر تصویر از کودک بپرسید که چه احساسی دارد، چه اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟ بگذارید در این مورد حدس بزند و خیال پردازی کند، هر چه این جریان مفرح تر باشد برای کودک لذت بخش تر است و جریان یادگیری بیشتر تسهیل می شود.
برای جذابیت بیشتر می توانید از چندضلعی یا مکعب (با توجه به سن بچه ها) استفاده کنید، روی هر وجه عکس یا نقاشی های خود کودک را بچسبانید، بعد آن را بچرخانید و هر بار روی یک وجه احساسی که نمایش می دهد، بحث کنید.
بعد از بحث و بررسی شناختی روی انواع احساسات، حالا روی خشم متمرکز شوید. نحوه ی بیان، راهکارها و پیامدهایش را با کودک بررسی کنید.
شیوه های پیشنهادی جایگزین را هم بررسی و تمرین کنید. برای اینکار می توانید از تجربه های خودتان، خاطرات بچه ها یا حتی داستان هایی که درباره ی عکس های روزنامه ساخته اند یا کتاب قصه استفاده کنید.
برای تمرین هر بار موقعیتی را پیشنهاد بدهید و بعد آن را در قالب سه رنگ و از طریق شبیه سازی با چراغ راهنما نمایش بدهید و بازی کنید.

رنگ قرمز

ایست، اول آرام شو و فکر کن (نفس عمیق و شمارش معکوس؛ مثلا از پنج به یک بشمار)

رنگ زرد

-مشکل، احساس خودت و نیازی را که داری بیان کن.
-خواسته ی تو چیست؟
-چه راه حل هایی برای آن پیشنهاد میکنی؟
-چه پیامدهایی دارد؟
-انتخاب نهایی تو که بیشترین فایده و کمترین ضرر را داشته باشد، کدامست؟

رنگ سبز

حالا اجرا و تمرین کن (راهکار مطلوب را چندین بار تمرین می کنیم.)
در ادامه ی بحث شناختی تصویر ساده ای از مغز انسان را روی تابلو یا کاغذ نقاشی کنید یا از کودک بخواهید این تصویر را بکشد و نشان بدهد که در مغز چه قسمت هایی وجود دارد و چه کاری انجام می دهند. سپس آن را با مغز مثلا یک اردک، بز یا ماهی که روی کاغذ کشیده اند، مقایسه کنند.

در مورد شخصیت هر تصویر از کودک بپرسید که چه احساسی دارد، چه اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟

این مقایسه به کودک تفاوت توانمندی انسان را با موجودات دیگر نشان می دهد. در ادامه توضیح بدهید که مغز انسان و برخی موجودات پیشرفته تر دارای یک قشر روی مخ هست. این بخش کمک می کند انسان هم مانند سایر موجودات احساسات را درک کند و واکنش احساسی داشته باشد، با این تفاوت که بتواند آگاهانه و سنجیده تر رفتار کند. درباره ی این ویژگی مغز انسان و امکانات و کاربردهایش بحث کنید.
برای بچه های کوچکتر می توانید از زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل بیشتری روی خودش داشته باشد.
همچنان که تمرین شیوه های ابراز آزادانه ی خشمش به شیوه ای مطلوب و بدون آسیب زدن به دیگران به او کمک می کند از آسیب های تکانشی رفتار کردن به دور باشد و سلامت روانی بیشتری داشته باشد.
یادمان باشد ما نیز ممکن است به این یادگیری ها و تمرین کردنش در کنار کودکمان نیاز داشته باشیم، پس فرصت خوبیست که با هم تمرین کنیم.


نکاتی که باید در شب امتحان رعایت کرد

بیشتر دانش آموزان مراحل مختلف نگرانی را از قبل امتحان، در طول امتحان و پس از آن تجربه می کنند. هر جا که حرف از نمره دادن باشد، طبیعی است که نگرانی هم پدیدار شود. در صورتی که این نگرانی در حد معمول و طبیعی باشد، نه تنها مضر نیست بلکه مفید نیز می باشد، زیرا نگرانی کم، باعث می شود دانش آموز برای مطالعه اقدام کند.

رومینا سادات تجاره، کارشناس ارشد مشاوره ? بخش خانواده ایرانی تبیان
نکاتی که باید در شب امتحان رعایت کرد
بسیاری از دانش آموزان و یا حتی برخی از والدین تصور می کنند که دانش آموزان هر چقدر در شب امتحان بیشتر بیدار بمانند، می توانند استفاده مفیدتری را از وقت شان کنند. در صورتی که این گونه نیست. شب بیداری قبل از امتحان باعث خستگی مغز می شود و حتی ممکن است کاری کند تا دانش آموزان مطالب را با یکدیگر اقدام کند و بدتر باعث ایجاد سردرگمی و آشفتگی ذهنی دانش آموز بشود.

پله به پله

بهتر است دانش آموزان به جای انتخاب گزینه شب بیداری در ایام امتحانات، گزینه خواندن تدریجی و گام به گام را انتخاب کند. یعنی دانش آموزان باید تمام تلاش خود را بکنند تا در طول سال تحصیلی مطالب درسی خود را یاد بگیرند و از یادگیری سطحی در شب قبل از امتحان به شدت بپرهیزند. با این کار به راحتی می توانند برای امتحانات بعدی هم ذهن خود را آماده نگه دارند.

اگر دانش آموزان اضطراب امتحان دارند باید تحت نظر مشاور مدرسه این اضطراب را از بین ببرند ولی اگر در حد استرس های معمولی باشد باید از روش های آرامبخشی به خود و همچنین تنفس های عمیق استفاده کند

نظارت والدین، نمک کار است

حمایت و نظارت والدین بر روی درس خواندن دانش آموزان تا حدی مفید می باشد. اگر والدیم بی خیال باشند و نظارتی بر روی فرزندشان نداشته باشند ممکن است که فرزندشان هم نسبت به درس خواندنش بی تفاوت تر بشود. نظارت به معنای کنترل شدید نیست. در همین حد که از او راجع به درس هایش، زمان امتحاناتش و نحوه مطالعه اش هم بپرسند، کفایت می کند.

معجزه صبحانه را دست کم نگیرید

دانش آموزان حتما باید در صبح روزی که امتحان دارند، صبحانه مقوی و مفید را میل کنند. برخی دانش آموزان می گویند که نمی توانند صبحانه بخورند در صورتی که صبحانه نخوردن می تواند باعث افت قند دانش آموز در جلسه امتحان بشود و در نتیجه تمرکز او را در پاسخگویی به سوالات از بین ببرد. خوردن نان و پنیر و گردو، تخم مرغ و آب میوه طبیعی پیشنهاد می شود.

آرامش منزل

یکی از شرط هایی که یک دانش آموز می تواند درس هایش را بهتر یاد بگیرد این است که والدین شرایط منزل را آرام فراهم کنند و از دعوا و مشاجره و تنش خودداری کنند. آرامش در منزل به این معنا نیست که تمام وسایل لذت بخش دانش آموز را بگیریم بلکه دانش آموز باید در چهار چوب خاصی به فعالیت های لذت بخش خودش نیز برسد.
حذف کردن تلویزیون و مهمانی و پارک رفتن نمی تواند به آرامش رسیدن دانش آموز کمک کند. علاوه بر این که والدین باید مراقب نوع رفتار خودشان در حضور دانش آموز باشند، باید بتوانند موجبات ایجاد انگیزه و به لذت رسیدن دانش آموز را هم فراهم کنند.

برنامه ریزی شرط موفقیت

حتما برای درس خواندنتان برنامه ریزی داشته باشید. پیشنهاد می شود که تقریبا به ازای هر 45 دقیقه مطالعه 15 دقیقه استراحت کنید ولی اگر فکر می کنید اینگونه رشته درس از دست شما خارج می شود، می توانید مدت زمان آن را تغییر دهید بر فرض مثال به ازای هر 50 دقیقه مطالعه، 5 دقیقه استراحت را داشته باشید. هیچ گاه یک ضرب و پشت سر هم مطالعه نکنید زیرا باعث می شود روند و قدرت یادگیری شما پایین بیاید.
در مدت زمانی که استراحت کوتاهی می کنید سعی کنید به سراغ تلفن، تلویزیون و اینترنت نروید زیرا ممن است وابستگی ایجاد کند و نگذارد که به سمت درستان بر گردید. به ازای هر 50 دقیقه که مطالعه کردید، استراحت سومتان را طولانی تر، حدود 30 الی 45 دقیقه انتخاب کنید و به یک فعالیت لذت بخش بپردازید.
در استراحت های کوتاه مدت از هر کاری که با کلمات سر و کار دارد، مثل خواندن کتاب داستان، تلفن حرف زدن و ... خودداری کنید و اجازه دهید مغزتان از کلمات به دور باشد تا از خستگی اش دور شود. در استراحت های کوتاه مدت، حتما یک خوراکی مقوی و آب خوردن میل کنید و سعی کنید از جای خود بلند شده و در فضای مطالعه یک دور بزنید. یعنی موقعیت مکانی خود را در آن لحظه تغییر دهید.

روش صحیح مطالعه

حتما روش های مطالعه صحیح را از معلم تان یاد بگیرید و آن را در درس خواندنتان به کار بگیرید. این گونه بهتر می توانید از وقت تان استفاده کنید.

آرامش روحی

اگر استرس دانش آموزان در شب امتحان از حالت طبیعی خارج شود، باعث می شود که در او مشکلات تمرکزی ایجاد شود و نتواند بر روی سوالات متمرکز شود و همچنین در شب قبل از امتحان نیز نتواند درس ها را آن طور که باید یاد بگیرد.

صبحانه مقوی و مفید را میل کنند. برخی دانش آموزان می گویند که نمی توانند صبحانه بخورند در صورتی که صبحانه نخوردن می تواند باعث افت قند دانش آموز در جلسه امتحان بشود

به موقع حاضر شوید

اگر دانش آموزان اضطراب امتحان دارند باید تحت نظر مشاور مدرسه این اضطراب را از بین ببرند ولی اگر در حد استرس های معمولی باشد باید از روش های آرامبخشی به خود و همچنین تنفس های عمیق استفاده کنید. حتما برای جلوگیری از ایجاد استرس، سعی کنید قبل از موعد مقرر در مدرسه حضور پیدا کنید تا آرامش تان گرفته نشود.

دیدن همه سوالات امتحانی ممنوع

در زمان پاسخگویی به سوالات، هیچ گاه در اول جلسه به کل سوال ها نگاه نیاندازید. زیرا ممکن است پاسخ سوالی را ندانید و همین مساله باعث ایجاد حواس پرتی و آشفتگی ذهنی شما بشود. سعی کنید یکی یکی سوالات را بخوانید و پاسخ بدهید.
اگر جواب سوالی را نمی دانستید نگران نشوید در کنارش حتما یک علامت بگذارید و به سراغ سوال بعدی بروید. اگر جواب دو سوال پشت سر هم را نمی دانستید اصلا نگران نشوید و سعی کنید استرس خود را کنترل کنید زیرا استرس شما کاری می کند که جواب مابقی سوالات را هم فراموش کنید. اما اگر با آرامش برخورد کنید حتما می توانید به سوالاتی که از یادتان رفته است، پاسخ بدهید. پس شرط اصلی در ایجاد تمرکز، حفظ آرمش است. اگر در زمان پاسخگویی به سوالات دچار اضطراب و استرس شدید، در کنار توکل به خدا و فرستادن صلوات، سعی کنید چند نفس عمیق بکشید و بعد به سوالات پاسخ دهید.