فضیلت سوره یس و منزلت فاطمه زهرا(س)

یس و فاطمه(س) هر دو شفیع بهشت

در فرهنگ و منابع روایی، سوره یس از جایگاه ممتاز و والایی برخوردار است. آثار و برکاتی که برای این سوره مکی[1] ذکر شده، هر انسان شیدا و بی‌ قرار خوشبختی را با این آیات انسان ساز و الهی همراه و همسو می کند. در فضیلت سوره مبارکه یس، همین بس که در روایتی ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل کند: «هر کس در روز پیش از آنکه شام کند، بخواند آن را، حفظ شدگان و روزى داده شدگان باشد تا شب و هر کس در شب بخواند پیش از آنکه بخوابد، خدا بر او هزار فرشته مأمور کند تا او را از هر شیطان پلید و از هر آفتى حفظ نماید، و اگر در خوابش بمیرد، خدا او را در بهشت داخل کند.»[2] در این روایت شریف بهره‌مندی از آیات سوره یس، عامل بهشتی شدن معرفی شده است. از طرفی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از چنان قداست و منزلتی نزد خدای متعال برخوردار است که به شیعیان و محبان او نوید بهشت و خوشبختی داده شده است.

در روایتی نقل شده است که رسول خدا «صلی الله علیه و اله» فرمودند: چون روز قیامت شود، دخترم فاطمه بر ناقه‏ ای از ناقه‏ هاى بهشت به محشر رو کند .... جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و به بانک بلند فریاد کشد، دیده بر هم نهید تا فاطمه دختر محمد بگذرد، نیست در آن روز پیغمبر و رسول و نه صدیق و شهیدى جز آنکه همه دیده بر هم نهند تا فاطمه بگذرد و خود را برابر عرش پروردگارش جل جلاله رساند،[3] به ناگاه پاسخى از طرف خداى جل جلاله در رسد که اى حبیبم و زاده حبیبم، از من بخواه تا عطا شوى و شفاعت کن تا پذیرفته شود، به عزت و جلالم سوگند که ستم ستمگر را کیفر دهم، می گوید معبودم سیدم ذریه و شیعیان و شیعیان ذریه ‏ام و دوستانم و دوستان ذریه ‏ام را دریاب از طرف خداى جل جلاله ندا رسد کجایند ذریه فاطمه و شیعیان و دوستان او و دوستان ذرارى او و آنان در میان فرشتگان رحمت پیش آیند و فاطمه رهبر آنها گردد تا آنها را وارد بهشت کنند.[4]

عده‌ای درصدد برآمدند که خلافت را به طور آشکار غصب کنند، در این هنگام بود که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سکوت را جایز نداشتند، و به روشنگری و بصیرت افزایی جامعه پرداختند. نقل شده است امام علی(علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر در خانه انصار حاضر می‌ شدند، و از آنها یاری می ‌طلبیدند، و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز از آنها می ‌خواست که علی(علیه السلام) را یاری کنند، آنها در جواب می ‌گفتند: ما با این مرد (ابوبکر) بیعت کرده ‌ایم اگر علی پیش از او می‌ آمد، ما با او بیعت می‌ کردیم

از قلب قرآن تا قلب پیامبراکرم(ص)

در فرهنگ روایات، سوره یس به عنوانقلب قرآن معرفی شده است: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَلْباً وَ قَلْبُ الْقُرْآنِ یس‏[5] همانا هر چیزى داراى قلبى است و قلب قرآن سوره یس است‏.» در خصوص جایگاه و منزلت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله)نیز شاهد هستیم که ایشان به منزله ‌ی قلب پیامبر معرفی شده ‌اند و با این تعابیر منزلت ایشان بر همگان نمایان شده است: «از مجاهد روایت شده است: روزى پیامبر در حالى که دست فاطمه را در دست گرفته بود گفت: هر کس این دختر را می شناسد، که مى ‏شناسد و هر کس که نمی ‏شناسد بداند که او فاطمه دختر محمّد پیامبر خداست، و او پاره ‏ای از وجود من، قلب من و روح من است، پس هر که‏ او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.»

تجلی قلب قرآن در سیره اجتماعی فاطمه زهرا(س)

در قسمتی از معارف و آیات الهی سوره یس، زندگی و سرگذشت مجاهدانی به تصویر کشیده شده است که برای بیداری و نجات جامعه‌ ی فتنه زده و گرفتار در دام گمراهی، سکوت خود را می شکنند و به روشنگری و هدایت امت می شتابند، تا اینکه در نهایت به فیض عظمای شهادت نائل می شوند: «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ؛[یس، آیات20 و21] و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید! از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمى‏خواهند و خود هدایت یافته‏اند!» 

با نگاهی اجمالی به تاریخ اسلام و سیره ‌ی زندگانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در می‌ یابیم که هر چند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) پیش از وفات خود، جایگاه و اهمیت امامت را برای پیروانش تبیین و روشن کرده بود، ولی با این حال این موضوع به واسطه اغراض دنیایی و نفسانی عده‌ ای از اصحاب به فراموشی سپرده شد، به طوری که عده‌ای درصدد برآمدند که خلافت را به طور آشکار غصب کنند، در این هنگام بود که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سکوت را جایز نداشتند، و به روشنگری و بصیرت افزایی جامعه پرداختند. نقل شده است امام علی(علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر در خانه انصار حاضر می‌ شدند، و از آنها یاری می ‌طلبیدند، و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز از آنها می ‌خواست که علی(علیه السلام) را یاری کنند، آنها در جواب می ‌گفتند: ما با این مرد (ابوبکر) بیعت کرده ‌ایم اگر علی پیش از او می‌ آمد، ما با او بیعت می‌ کردیم.[6]

در واقعه غصب فدک نیز خطبه معروف ایشان در مسجد مدینه نمونه بارز دعوت مردم به حق و از جمله اسناد روشنگری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به شمار می آید. در قسمتی از این خطبه ارزشمند حضرت می‌فرماید: «وَ نَحْنُ بَقِیَّةٌ اسْتَخْلَفَنَا عَلَیْکُمْ، وَ مَعَنَا کِتَابُ اللَّهِ، بَیِّنَةٌ بَصَائِرُه‏؛[7] ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت، حجت‏هاى آن آشکار است.»

سخن آخر

سیره و روش زندگی اهل بیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) تنها در بُعد عبادی و ارتباط با خدای متعال خلاصه نمی شود، بلکه حضور به موقع در صحنه، روشنگری و افشای ماهیت نفاق و فتنه نیز از جمله شاخص ‌های قرآنی زندگی ایشان به حساب می آید.


بهترین هدیه برای روز مادر

امروز مصادف است با ایام ولادت خانم حضرت زهرا سلام الله علیها اسلام ، روز زن و مادر ... در این فرصت بر آن شده ایم که روایتی از خانم حضرت زهرا سلام الله علیها را با هم مروری داشته باشیم تا ان شاء الله بتوانیم با درک بیشتر و بهتر مقام مادران عزیز، در این روز هدیه ای ارزشمند را تقدیمشان کنیم.

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان

نیکی به مادر

ایامی را که سپرده ایم و در آن هستیم یه جورایی با زنان جامعه در ارتباط بوده و هست؛ ایام گذشته سوگواری بانوی دو عالم خانم حضرت زهرا سلام الله علیها که نمونه ای از برترین زنان عالم را داشتیم و امروز هم در ایام  ولادت خانم که مصادف "روز زن" مصادف با ولادت خانم می باشد. 

بله .. ولادت خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن و مادر ... در این فرصت بر آن شده ایم که روایتی از خانم حضرت زهرا سلام الله علیها را با هم مروری داشته باشیم.

حضرت فاطمه علیها السلام در روایت می فرمایند: إلزَم رِجلَها ؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها؛ در خدمت مادر باش ؛ زیرا بهشت زیر قدم هاى مادران است. (کنزالعمّال ، ح 45443)

بله مادر ... کسی که همه ما انسان ها به او مدیون هستیم چرا که بعد از خداوند اوست که بودنش را مدیونش هستیم.

در قرآن کریم در باب مقام والدین آیاتی مطرح می شود: وَ اعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و درباره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و... 36 نساء و151 انعام و 23 اسراء، بر وجوب احسان و نیکی به والدین تأکید کرده است.

(اِمّا یَبلُغَنّ عِندک الکِبَر احَدُهُما او کِلاهما فلا تَقُل لهما اُفٍ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قولاٌ کریماٌ) (اسراء، 23)

آیات قرآن که در مورد حق شناسى از والدین آمده است ‏بر دو قسم است: یک قسم حق شناسى مشترک پدر و مادر را بیان مى ‏کند و قسم دیگر، آیاتى است که مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصى بیان مى‏کند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر:  (وعلى المولودِ له رزقُهُنَّ و کِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف) (بقره، 233) خوراک و پوشاک مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است. 

"اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف‏» مگو و به آنها پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى."  و در جایی دیگر مى‏فرماید: ما سفارش کردیم به انسان که احسان را نسبت ‏به پدر و مادر فراموش نکند: (و وصّینا الانسانَ بِوالدیهِ احساناٌ) (احقاف، 15)

و انسان را نسبت‏ به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. (وقَضى ربُّک الاّ تعبُدوا الا ایاهُ و بالوالدَینِ احسانا (اسراء، 23)

پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید.

در جاى دیگر احسان به پدر ومادر را در کنار عبادت حق یاد مى ‏کند: (انِ اشکُر لی و لِوالدیکَ) (لقمان، 14) شکرگزار من و پدر و مادرت باش.

نکته ی جالب این جا است که با همه این تجلیل‏ هاى مشترک، وقتى مى‏ خواهد از زحمات پدر و مادر یاد کند، از زحمت مادر سخن مى‏ گوید، نه از زحمت پدر، آنجا که مى ‏فرماید: و وصّینا الانسانَ بِوالدیه احساناٌ حَملتهُ امُّه کرهاٌ و وضَعته کرها وحَملُه و فِصالُه ثلاثون شهرا (احقاف، 15)

زحمات سى ماهه مادر را مى ‏شمار که: دوران باردارى، زایمان، و دوران شیرخوارگى براى مادر دشوار است. و همه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذکر مى ‏کند. قرآن کریم به هنگام یادآورى زحمات حتى اشاره‏ اى هم به این موضوع ندارد که: پدر زحمت کشیده است. 

بنابراین، آیات قرآن که در مورد حق شناسى از والدین آمده است ‏بر دو قسم است: یک قسم حق شناسى مشترک پدر و مادر را بیان مى ‏کند و قسم دیگر، آیاتى است که مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصى بیان مى‏کند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر: (وعلى المولودِ له رزقُهُنَّ و کِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف) (بقره، 233) خوراک و پوشاک مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است. 

ولیکن هنگامى که سخن از تجلیل و بیان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذکر مى ‏کند. 

چه خوب است که وقتی والدین در حیات نیستند، غیر از ایام سال که همیشه به یادشان هستیم و خیرات می کنیم، در این روز، مثلا روز مادر ببینیم چقدر می خواستیم برای مادرمان هزینه کنیم و کادو بخریم، به همان میزان پول را بدهیم به کسی که مطمئن است و برایش نماز قضا و... که از واجبات آدمی است و در قیامت انسان خیلی به آن نیاز دارد بخریم و برایشان هدیه کنیم.

پیامبران از جمله حضرت عیسی (علیه السلام) به مادر خویش احسان و نیکی خاص روا می داشت. (مریم، 23 و 34 ) از نظر خداوند، احسان به والدین، مقدم بر احسان بر هر کس دیگری حتی زن و فرزند است. (بقره، 38؛ نساء، 36 ) در این میان مادر، مستحق احسان و نیکی بیشتر در مقایسه با پدر است؛ زیرا وی مدت سی ماه رنج بارداری و شیر دادن و بیداری های شبانه روزی را تحمل کرده و سختی های آن را به جان و دل پذیرا شده.

تا از وجود پر مهر و مهربان مادرانمان بهره مند هستیم قدر بدانیم و تا می توانیم به این موجود بی مثال و بی همتا خدمت کنیم و اگر هم خدایی ناکرده از بودنشان در کنارمان محروم هستم، همیشه به یادشان باشیم و با فرستادن خیرات و اعمال نیک روحشان را شاد کنیم.

یک یادآوری

چه خوب است که وقتی والدین در حیات نیستند، غیر از ایام سال که همیشه به یادشان هستیم و خیرات می کنیم، در این روز، مثلا روز مادر ببینیم چقدر می خواستیم برای مادرمان هزینه کنیم و کادو بخریم، به همان میزان پول را بدهیم به کسی که مطمئن است و برایش نماز قضا و... که از واجبات آدمی است و در قیامت انسان خیلی به آن نیاز دارد بخریم و برایشان هدیه کنیم.

به امید آنکه با پاس داشتن مقام مادر در راه خدمت به ایشان هر چه بیشتر بکوشیم تا ان شالله در قیامت بهشتی باشیم.


چرا بعضى دعاها مستجاب نمى‏ شود؟

در مسأله دعا باید آداب و مقدماتش را بدانیم تا نتیجه مطلوب که همان استجابت دعا است ان شالله به خواست خدا محقق شود

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان

استجابت دعا

دعا نه تنها در دین اسلام امرى قطعى و مسلم است، بلکه در ادیان انبیاى گذشته و نزد پیامبران سلف نیز مسأله ‏ى دعا یک امر حتمى بوده و پیشوایان الهى این مطلب را به مردم گفته و آموخته‏اند، افزون بر این خودشان در موارد متعددى دعا کرده‏اند، که از جمله‏ى آن موارد دعاى حضرت ابراهیم علیه السلام و استجابت آن است که در سوره‏ى ابراهیم علیه السلام، آیه‏ى 37 ذکر گردیده است، و نیز دعاى حضرت موسى علیه السلام و پیامبران دیگر بیان شده است. خداوند در آیات متعددى بندگان را به دعا دعوت نموده است، از جمله در آیات "بقره، 186" و آیه‏ى "غافر، 60".

گویا دعا کردن و خواندن خدا و خالق، یک نیروی فطری است که مصداق ها و شکل های مختلفی را به خود گرفته است. هر کسی در دینی که باشد ناخود آگاه در شرایطی چیزی از درون به او می گوید که باید به جایی دیگر وصل شود و درخواست داشته باشد.

درست است که از نظر قرآن مال و ثروت، زینت زندگی دنیا برای انسان هاست (آل عمران، آیه 14؛ کهف، آیه 46؛ قصص، آیات 60 و 79؛ احزاب، آیه 28) اما همین موضوع به واسطه رعایت نکردن مسائلی منجر می شود که خسارت هایی را متوجه ما بکند.

در این میان چگونگی دعا و درخواست از خداوند بسیار مهم است، چرا که در هر کاری باید شرایط و مقدمات آن را بدانی تا با عملی کردن آن به نتیجه مطلوب برسی.

در مسأله دعا هم باید آداب و مقدماتش را بدانیم تا نتیجه مطلوب که همان استجابت دعا است ان شالله به خواست خدا محقق شود ... البته باید بگذریم که دعا به معناى طلب خیر است و بسیارى از خواسته ‏هاى ما خیر نیست و ما خیال مى‏ کنیم خیر را طلب مى ‏کنیم. 

چگونه دعا کنیم؟

قرآن کریم در رابطه با دعا و چگونگیه آن سفارشاتی را دارد، از آن جمله :

1 دعا و درخواست باید خالصانه باشد. (فادعوا اللّه مخلصین له الدین) (غافر، 14)

2 با ترس و امید همراه باشد. (وادعوه خوفاً وطمعاً) (اعراف، 56)

3 با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. (یدعوننا رغباً و رهباً) (انبیاء، 90)

4 با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. (ادعوا ربکم تضرعاً و خفیة) (اعراف، 55)

5 با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. (اذ نادى ربّه نداء خفیاً) (مریم، 3)

در روایات نیز در این باب بسیار صحبت شده اما نکته ای که در این فرصت می خواهم عرض کنم و نظرم را جلب کرد این روایتی است که می فرماید:«مَن سرّه أن یُستجاب دعائه فَلیطیّب کسبه» (بحار، ج‏90، ص‏373) هرکس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاکیزه و حلال کند.

تأثیرات لقمه حرام را جدی بگیریم

تأثیر لقمه چقدر مهم است که در هر مبحث دینی که وارد می شویم ردپای آن را به وضوح در آیات و روایات می بینیم... آن جایی که بحث پذیرش دین و حق است امام حسین علیه السلام به دشمن می فرمایند که: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شکم‌ های شما از حرام پرشده است، حرف ‌های من در شما اثر نمی گذارد.» (مجموعة ورام (تنبیه الخواطر)، 1/16)

این جا که بحث استجابت دعا است، مال حرام را مانع استجابت معرفی می کند.

در مسأله دعا هم باید آداب و مقدماتش را بدانیم تا نتیجه مطلوب که همان استجابت دعا است ان شالله به خواست خدا محقق شود ... البته باید بگذریم که دعا به معناى طلب خیر است و بسیارى از خواسته ‏هاى ما خیر نیست و ما خیال مى‏ کنیم خیر را طلب مى ‏کنیم. 

درست مثل اینکه اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمى‏گیرد، دعاى کسانى مستجاب مى‏ شود که در شکم آنان لقمه حرام نباشد. 

درست است که از نظر قرآن مال و ثروت، زینت زندگی دنیا برای انسان هاست (آل عمران، آیه 14؛ کهف، آیه 46؛ قصص، آیات 60 و 79؛ احزاب، آیه 28) اما همین موضوع به واسطه رعایت نکردن مسائلی منجر می شود که خسارت هایی را متوجه ما بکند.

مشکل از آنجا شروع می شود که انسان به خطا و اشتباه ، گمان می کند که تأمین و تحصیل نیازهای مادی و جمع آوری و تکاثر مال ، هدف اصلی است و تمام همت و تلاش خود را مصروف تحصیل و تأمین آن می کند. این گونه است که مسیر نادرستی را برمی گزیند تا اموال بیشتری را کسب کند. برخی از مردم نه تنها تمام همت خویش را برای تحصیل مال می گذارنند، بلکه به راه های حلال و مشروع بسنده نمی کنند و با سوگند دروغ، (بقره، آیه 188) پرداخت مال رشوه به قضات به منظور دست یابی به اموال دیگران،(همان) تجاوز به اموال یتیمان، تصرف ناحق در اموال دیگران (نساء، آیات 29 و 30) و مانند آن در صدد برمی آیند تا مال بیشتری گرد آورده و در اختیار داشته باشند. بنابراین گرایش انسان به مال و تحصیل آن امری طبیعی است؛ زیرا انسان می خواهد به نیازهای مادی و دنیوی خود از جمله تغذیه و آسایش پاسخ دهد و از امنیت غذایی و سرپناه و جسم و جان برخوردار گردد. اما تصویر نادرست از هستی و اهداف و فلسفه آفرینش موجب می شود تا برخی ها به جنبه مادی زندگی، اصالت بخشند و زندگی را در همین محدوده دنیای فانی و مدت کوتاه عمر خلاصه کنند و بر همین اساس گرفتار احساس کاذب جاودانگی در سایه مال و ثروت می شوند و آن را مایه جاودانه شدن خود می شمارند. (همزه، آیات 1 تا 4) از این رو گرفتار جمع آوری و تکاثر مال می شوند و تا لحظه مرگ نیز از کسب و تحصیل آن دست بر نمی دارند. (تکاثر، آیات 1 و 2)


استرس در کودکان و روش درمان آن

استرس در کودکان کم‌سن و سال می‌تواند به صورت‌ مکیدن شست، ناخن جویدن، انگشت در بینی کردن، شب ادراری و... باشد

esteres.jpg  

 استرس ‌در کودکان 

استرسدر کودکان کم‌سن و سال می‌تواند به صورت‌ مکیدن شست، ناخن جویدن، انگشت در بینی کردن، شب ادراری و... باشد اما در کودکان بزرگ‌تر می‌تواند به شکل‌ پرخاشگری، بدزبانی، اذیت کردن دیگران، کابوس دیدن، دروغ گفتن، بی‌نظمی، نداشتن اعتماد به دیگران و... باشد.

در پاسخ به این پرسش که عوامل استرس‌‌زای کودکان چیست؟ باید گفت، عوامل گوناگونی مثل محیط خانواده، بیماری یا مرگ یکی از افراد خانواده، جدایی پدر و مادر از یکدیگر، ترس از تاریکی و... وجود دارد که می‌تواند باعث ایجاد افسردگی  در کودکان شود، حتی کودکان کم سن و سال.

علائم استرس کودکان

استرس در کودکان کم‌سن و سال می‌تواند به صورت‌ مکیدن شست، ناخن جویدن، انگشت در بینی کردن، شب ادراری و... باشد اما در کودکان بزرگ‌تر می‌تواند به شکل‌ پرخاشگری، بدزبانی، اذیت کردن دیگران، کابوس دیدن، دروغ گفتن، بی‌نظمی، نداشتن اعتماد به دیگران و... باشد.

راهکارهای ساده اما مهم

1 ـ شناخت و بررسی استرس در کودکان

کودکان بویژه خردسالان شاید بدانند که احساس ناراحتی یا خشم و عصبانیت دارند، اما ممکن است ندانند که احساس استرس یا اضطراب دارند. با کودکتان صحبت کنید و از او درباره آنچه احساس بد نامیده می‌شود، مثل دل درد یا معده درد سوال کنید و سپس به او کمک کنید تا زمان شروع این احساس را تشخیص دهد و به شما بگوید. آیا این احساس وقتی بوده که معلمش از او درس پرسیده و او بلد نبوده و بچه‌ها به او خندیده‌اند؟ آیا زمانی بوده که مادرش مریض شده است؟ آیا هنگامی بوده که دوستش با او قهر کرده است؟ ‌ پس از تشخیص این احساسات بد باید به فرزندتان کمک کرده و او را نیز راهنمایی کنید تا استرس و نگرانی‌اش را مهار کند.

ممکن است این کار در ابتدا برای او سخت باشد، اما به مرور زمان آسان‌تر خواهد شد. فقط سعی کنید با شناختن استرس کودکتان به او کمک کنید و از او حمایت و محافظت نمایید. وقتی او بتواند به شما تکیه کند و بداند که مورد حمایت شما قرار خواهد گرفت، قطعا احساس شادی خواهد کرد.

2 ـ خاموش کردن تلویزیون

برنامه‌های تلویزیون چه خوب و چه بد در روح و روان کودک تاثیر می‌گذارد. والدین نباید فرزندشان را آزاد بگذارند تا همه برنامه‌های تلویزیون را ببیند، اگرچه بعضی از برنامه‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود مفید و آموزنده بوده، اما بعضی از برنامه‌ها استرس‌زا هستند. مثل فیلم‌های خشونت‌آمیز. پس دیدن برنامه‌هایی که باعث به‌وجود آمدن رفتارهای خشونت‌آمیز یا بدخلقی و گستاخی در وجود کودکتان و همچنین باعث ایجاد حملات عصبی در احساساتش می‌شود، درست نیست. در هنگام پخش این قبیل برنامه‌ها لطفا تلویزیون را خاموش کنید و با فرزند عزیزتان بنشینید و درباره کارهایی که در طی روز انجام داده، صحبت کنید؛ البته باید با دقت به حرف‌هایش گوش بدهید، حتی می‌توانید با هم بازی کنید یا به یک مکان تفریحی بروید و حسابی خوش بگذرانید.

3 ـ به فرزندتان حق انتخاب بدهید

یکی از مهم‌ترین دلایل استرس و نگرانی برای هر فردی چه بزرگسال و چه خردسال این است که آنها روی زندگی خودشان تسلط نداشته باشند. شما به عنوان یک پدر و مادر آگاه باید بدانید که با گفتن یک جمله ساده درباره آنچه برای کودکتان اتفاق می‌افتد، به او کمک می‌کنید تا بیشتر از همیشه احساس قدرت کند. برای مثال، گاهی اوقات با کودک چهار، پنچ ساله خود در مورد رفتن به مدرسه و درس خواندن صحبت کنید. با این کار ساده، اما مهم شما می‌توانید به او ذهنیتی روشن از محیط مدرسه و درس خواندن بدهید. به این ترتیب آیا فرزندتان هنگامی که به مدرسه رفت، می‌خواهد بیشتر از معلمش در یادگیری درس کمک بگیرد یا پدر و مادرش یا از یک دوست و همکلاسی؟! آیا او صبح‌ها درسش را بهتر یاد می‌گیرد یا زمانی که از مدرسه برگشت؟! شما با دادن حق انتخاب به کودکتان به او کمک می‌کنید تا احساس کند می‌تواند در یک موقعیت پرتنش و استرس‌زا، تسلط و نیز کنترل داشته باشد.

4 ـ شنونده خوبی باشید

لطفا با دقت به حرف‌های فرزندتان گوش دهید، البته این نکته مهم است که باید فقط شنونده خوبی باشید، بدون اظهارنظر یا پند و نصیحت. شما با گوش دادن به حرف‌های فرزندتان این اجازه را به او می‌دهید تا کمی از استرس و نگرانی‌اش را با شما شریک شود. این رفتار به کودکتان کمک می‌کند‌ کم‌کم استرس و نگرانی خود را کنترل کند و از بین ببرد. همچنین با گوش کردن به صحبت‌های او می‌توانید، منابع ایجاد استرس در فرزندتان را نیز کشف کرده و سپس به او کمک کنید.

5 ـ همیشه در کنارش باشید

هنوز کفش‌هایش را از پا درنیاورده است، چقدر او را سوال پیچ می‌کنید و از او سوالات غیرضروری می‌پرسید، باید بدانید این کار شما فقط باعث می‌شود کودکتان احساس ناامنی کند و دچار استرس شود. وقتی کودکتان از مدرسه یا کلاس آموزشی و... به خانه برمی‌گردد، بهتر است به استقبالش بروید، او را در آغوش پرمهر و محبت‌تان بگیرید و ببوسید و کمتر از او سوال بپرسید. این کار بهترین روش برای از بین بردن استرس در کودکتان است. حتما برای فرزندتان وقت کافی در نظر بگیرید، حتی هنگامی که بزرگ‌تر شد، باز هم کیفیت زمان اهمیت دارد.

برای بعضی از والدین سخت است که بعد از یک روز پرمشغله کاری به خانه برگشته و با کودک خود بازی کنند یا با او به صحبت بنشینند، اما صحبت کردن در مورد کارهای روزانه کودک نشان می‌دهد که او برای شما اهمیت دارد. پس با فرزندتان باشید و وقت‌تان را با او بگذرانید.

6 ـ ورزش کردن

همه بچه‌ها عاشق ورزش‌هایی مثل راه رفتن، دویدن و شنا کردن هستند، لطفا کارهایتان را کم کنید و زمانی را هر چند کوتاه به آنها اختصاص بدهید. برای مثال با فرزندتان به پارک رفته و روی چمن‌ها راه بروید، بدوید و بلند بلند بخندید. گاهی اوقات با آنها به استخر بروید و شنا کنید. در حقیقت این ورزش‌ها به فرزندتان آرامش می‌دهد و استرس‌شان را کم می‌کند.

7 ـ خندیدن

حتما وقت کافی برای خندیدن و داشتن سرگرمی با فرزندتان اختصاص بدهید و خاطرات و لحظات خوبی را به‌وجود آورید. زیرا همین خندیدن باعث آرامش او می‌شود. بنابراین سعی کنید لحظاتی را بسازید که عاری از هرگونه افکار منفی باشد. شما با انجام این کارهای به ظاهر ساده کمک خواهید کرد تا هم میزان استرس خودتان کم شود هم کودک دلبندتان.

8 ـ احساس آرامش در محیط خانه

اگر می‌خواهید فرزندتان دچار استرس نشود، باید تمام سعی و تلاش خودتان را بکنید تا خانه‌ای امن و آرام و نیز پرمهر داشته باشید. البته منظور از احساس آرامش در محیط خانه این است که کودک بفهمد که پدر و مادرش حامی او هستند و هیچ‌گاه نمی‌گذارند آسیبی به او برسد و اگر کودک در محیط خانه احساس آرامش نکند و همچنین متوجه شود که دارد محبت والدینش را از دست می‌دهد، کم‌کم اعتماد به نفسش پایین می‌‌آید و دچار استرس و نگرانی می‌شود.

9 ـ روابط میان افراد خانواده

روابط دوستانه و صمیمی بین افراد خانواده بسیار مهم است. وقتی ارتباط میان پدر و مادر دوستانه نباشد یا مدام با یکدیگر جر و بحث کنند، این ناآرامی و روابط غیردوستانه در خانواده باعث می‌شود‌ کودک به لحاظ روحی آسیب‌دیده و دچار استرس و نگرانی شود.

و در پایان، این وظیفه شما والدین است که، خوب ببینید، به دقت گوش دهید و سپس فرزندتان را راهنمایی کنید تا بتواند روی احساساتش کار و آنها را کنترل کند و همیشه سعی کنید تجربیات خود را به فرزندتان نیز با صبر و آرامش بیاموزید.


تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟

روزهای آخر سال است و همه به نوعی درگیر دغدغه های آخر سال هستند ... از نظافت خانه و در و دیوار و زمین و ... تا آماده سازی وسایل سفره هفت سین.

یکی از اجزای سفره هفت سینی که باید برای درست کردنش کمی زمان داشته باشیم تا یک محصول خوبی را به ما بدهد سبزه است.

سبزه های شب عیدی که برای درست کردنش تنها داشتن دانه های ریز کافی نیست و این دانه ها تنها یک سری نیروی بالقوه دارند که اگر به تنهایی باقی بمانند جز اینکه زردی و بی روحی و گاهی بوی تعفن داشته باشد چیزی نیست ... این دانه ها برای به ثمر رسیدن و سبز شدن و نشستن بر سر سفره هفت سین خانواده ها باید به خاک حاصلخیر  تکیه کنند تا خوب سبز شوند ... خوب ریشه دار شوند و طولانی مدت باقی بمانند.

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟

درست مثل انسان ها ... اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (مائده، 23) بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.

اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.

و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران، 122) افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.

در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (أنفال/2) مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مى‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مى‌شود، ایمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.

ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا

تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.

خداوند مى‌فرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ ...» (زمر/36) آیا خداوند براى بنده‌اش کافى نیست؟!

در جاى دیگر مى‌فرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ ...» (انعام/14) بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟

و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران، 122) افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند

به واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.

در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟» (به نقل از تفسیر المیزان، ذیل آیه 186 سوره بقره.)

 

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟