سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه های کنار آمدن با خانواده شوهر

در تمام دنیا بستگان می توانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتدای ازدواج شروع می شود و گاهی اوقات با مرگ آنها خاتمه می یابد. البته در این مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصیه می کنند که اگر می خواهند آرامش زندگی زناشویی خود را حفظ کنند باید حق تقدم را به نیازهای همسرشان بدهند نه به نیازهای والدین شان. چون وقتی زن و شوهر رضایت یکدیگر را در اولویت اول قرار می دهند تقریبا امکان دخالت اطرافیان غیر ممکن می شود.

یادتان باشد که شما تنها با شوهرتان ازدواج نکرده اید بلکه با فامیل او هم سر و کار دارید. کنار آمدن و مواجهه شدن با خویشاوندان سببی باید به عنوان یکی از اصول اساسی و مهم زندگی مشترک شناخته شود. صرفنظر از اینکه شما چقدر دوستانه رفتار می کنید و یا چقدر آدم خوبی هستید باید بدانید که ممکن است فامیل شوهرتان با شما رفتار مناسبی نداشته باشد و یا با دخالتها و سبک رفتاری خاص شان باعث ناراحتی و کدورت دایمی شما شوند. در هر حال مشکل شما با خانواده همسرتان هر چه که باشد مهم نیست، مهم این است که شما بر اساس انتخابی که داشته اید،  خانواده همسرتان این افراد هستند و شما برای اینکه زندگی شاد، عاشقانه و راحتی داشته باشید، باید با خانواده همسرتان هم ارتباطی آرام و مسالمت آمیز برقرار کنید. این سیاست به نفع هر دو طرف خواهد بود.

برای این منظور:

- تصمیم بگیرید که احساس آرامش و صلح در زندگی تان حکم فرما باشد نه دردسر و ناراحتی. بدانید که عکس العمل هیجانی نشان دادن به رفتار نامناسب همسرتان تنها شرایط را بدتر خواهد کرد. شما سهم خودتان را برای ایجاد یک فضای آرام و دوستانه انجام دهید به ویژه اگر صاحب فرزند هستید. دربرابر انرژی که به کانون زندگی مشترک تان می بخشید، احساس مسئولیت کنید.

- در صورت نیاز خودتان را تخلیه کنید. احساساتتان را درون تان نگه ندارید. درباره آنچه احساس می کنید و ناراحتتان می کند با یک فرد امین و قابل اعتماد (ترجیحا یک مشاور و یا یک دوست بسیار امین) حرف بزنید. این تخلیه هیجانی به شما کمک می کند تا با برخی از  هیجانات و مشکلات کنار بیایید و احساس تنش و فشار نکنید.

- حمایت شوهرتان را به دست آورید. با او درباره اینکه خانواده و اقوام او چه احساسی در شما به وجود می آورند حرف بزنید. از او بپرسید به نظرش شما باید چطور با این موضوع مواجه شوید؟ ممکن است بتوانید روی یک لغت رمزی یا یک علامت خاص به توافق برسید که وقتی شوهرتان باعث ناراحتی و کدورت تان شدند بتوانید فضا را بیشتر کنترل کرده و به نوعی جو را عوض کنید و اگر این مهم حاصل نشد، همسرتان بهانه ای پیدا کند و آنجا را ترک کنید.

فراموش نکنید که شما نمی توانید سبک رفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط می توانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید.

- چیزی را که به آن علاقمندید بیابید. فراموش نکنید که شما نمی توانید سبک رفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط می توانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید. دنبال امتیازات خاص باشید. آیا همسرتان مهربان و صبور است؟ روی ویژگیهای مثبت متمرکز شوید. حتی اگر شدت هیجانات منفی باعث شود که نکته مثبتی نیابید، یادتان باشد که والدین همسرتان، شوهر شما را به دنیا آورده و پرورش داده اند و هر نکته مثبت و خوبی در همسرتان است تحت تاثیر زحمات، تربیت و آموزش والدین همسرتان است.

- دوست من واقعیت این است که مرور زمان از شدت همه این حساسیتها می کاهد پس بهتر است که راهبرد مصالحه در پیش گرفته شود به شوهرتان بگویید که چرا عصبانی هستید. اگر لازم است موارد و نمونه ها را یادداشت کنید تا آنها را فراموش نکنید. وقتی که درباره احساسات تان حرف می زنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، داد و فریاد کردن، کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر می شوند. سپس از شوهرتان بخواهید که نقطه نظرش را بگوید. اگر درباره مشکل منطقی حرف بزنید مطمئنا او نیز با شما همراهی خواهد کرد و مشکل حل خواهد شد.


راه های کنار آمدن با خانواده شوهر

چند سال است که ازدواج کرده ام و از همان روزهای اول ازدواجمان هر جا که می رفتیم با خانواده همسرم بود و بعد از مدتی متوجه شدم که شوهرم هر چیزی که برای من می خرد برای مادرش هم می خرد و سعی می کند جلوی آنها به من بی اعتنایی کند و این قضیه باعث دلخوری و ناراحتی من شده چون هیچ وقت تنهایی جایی نمیریم و هر چی من دارم باید اونها هم داشته باشند دیگه خسته شدم از زندگیم و احساس می کنم شوهرم اولویت اولش خانوادش شده و این داره نابودم می کنه لطفا راهنماییم کنید.

مشاور: عطاریان - مرکز مشاوره تبیان
زن و شوهر

در تمام دنیا بستگان می توانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتدای ازدواج شروع می شود و گاهی اوقات با مرگ آنها خاتمه می یابد. البته در این مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصیه می کنند که اگر می خواهند آرامش زندگی زناشویی خود را حفظ کنند باید حق تقدم را به نیازهای همسرشان بدهند نه به نیازهای والدین شان. چون وقتی زن و شوهر رضایت یکدیگر را در اولویت اول قرار می دهند تقریبا امکان دخالت اطرافیان غیر ممکن می شود.

یادتان باشد که شما تنها با شوهرتان ازدواج نکرده اید بلکه با فامیل او هم سر و کار دارید. کنار آمدن و مواجهه شدن با خویشاوندان سببی باید به عنوان یکی از اصول اساسی و مهم زندگی مشترک شناخته شود. صرفنظر از اینکه شما چقدر دوستانه رفتار می کنید و یا چقدر آدم خوبی هستید باید بدانید که ممکن است فامیل شوهرتان با شما رفتار مناسبی نداشته باشد و یا با دخالتها و سبک رفتاری خاص شان باعث ناراحتی و کدورت دایمی شما شوند. در هر حال مشکل شما با خانواده همسرتان هر چه که باشد مهم نیست، مهم این است که شما بر اساس انتخابی که داشته اید،  خانواده همسرتان این افراد هستند و شما برای اینکه زندگی شاد، عاشقانه و راحتی داشته باشید، باید با خانواده همسرتان هم ارتباطی آرام و مسالمت آمیز برقرار کنید. این سیاست به نفع هر دو طرف خواهد بود.

برای این منظور:

- تصمیم بگیرید که احساس آرامش و صلح در زندگی تان حکم فرما باشد نه دردسر و ناراحتی. بدانید که عکس العمل هیجانی نشان دادن به رفتار نامناسب همسرتان تنها شرایط را بدتر خواهد کرد. شما سهم خودتان را برای ایجاد یک فضای آرام و دوستانه انجام دهید به ویژه اگر صاحب فرزند هستید. دربرابر انرژی که به کانون زندگی مشترک تان می بخشید، احساس مسئولیت کنید.

- در صورت نیاز خودتان را تخلیه کنید. احساساتتان را درون تان نگه ندارید. درباره آنچه احساس می کنید و ناراحتتان می کند با یک فرد امین و قابل اعتماد (ترجیحا یک مشاور و یا یک دوست بسیار امین) حرف بزنید. این تخلیه هیجانی به شما کمک می کند تا با برخی از  هیجانات و مشکلات کنار بیایید و احساس تنش و فشار نکنید.

- حمایت شوهرتان را به دست آورید. با او درباره اینکه خانواده و اقوام او چه احساسی در شما به وجود می آورند حرف بزنید. از او بپرسید به نظرش شما باید چطور با این موضوع مواجه شوید؟ ممکن است بتوانید روی یک لغت رمزی یا یک علامت خاص به توافق برسید که وقتی شوهرتان باعث ناراحتی و کدورت تان شدند بتوانید فضا را بیشتر کنترل کرده و به نوعی جو را عوض کنید و اگر این مهم حاصل نشد، همسرتان بهانه ای پیدا کند و آنجا را ترک کنید.

فراموش نکنید که شما نمی توانید سبک رفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط می توانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید.

- چیزی را که به آن علاقمندید بیابید. فراموش نکنید که شما نمی توانید سبک رفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط می توانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید. دنبال امتیازات خاص باشید. آیا همسرتان مهربان و صبور است؟ روی ویژگیهای مثبت متمرکز شوید. حتی اگر شدت هیجانات منفی باعث شود که نکته مثبتی نیابید، یادتان باشد که والدین همسرتان، شوهر شما را به دنیا آورده و پرورش داده اند و هر نکته مثبت و خوبی در همسرتان است تحت تاثیر زحمات، تربیت و آموزش والدین همسرتان است.

- دوست من واقعیت این است که مرور زمان از شدت همه این حساسیتها می کاهد پس بهتر است که راهبرد مصالحه در پیش گرفته شود به شوهرتان بگویید که چرا عصبانی هستید. اگر لازم است موارد و نمونه ها را یادداشت کنید تا آنها را فراموش نکنید. وقتی که درباره احساسات تان حرف می زنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، داد و فریاد کردن، کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر می شوند. سپس از شوهرتان بخواهید که نقطه نظرش را بگوید. اگر درباره مشکل منطقی حرف بزنید مطمئنا او نیز با شما همراهی خواهد کرد و مشکل حل خواهد شد.


نشانه های مننژیت را جدی بگیرید

وقتی پرده یا غشای محافظ پوشاننده مغز و نخاع به نام مننژ توسط عفونت باکتریایی یا ویروسی دچار التهاب شود، بیماری مننژیت رخ می دهد. مننژیت بیماری خطرناکی است که نشانه هایی همچون سردرد شدید و تب، حساسیت به نور و سفتی عضلات را به همراه دارد.

زینب حکیمی - بخش سلامت تبیان
مننژیت

مغز و نخاع شما تقریبا فرمانده ی مرکزی همه ی آن چیزی هستند که در بدن شما انجام می شود. به طوری که نگه داشتن آنها از گزند آسیب بسیار مهم است. آنها هر دو توسط یک غشاء، به نام مننژ،  که به حفاظت از آنها از میکروب کمک می کند، پوشیده شده اند.

هرگاه این غشا توسط باکتری و یا ویروس دچار التهاب شود، مننژیت اتفاق می افتد. این التهاب معمولا در اثر عفونت مایعی که اطراف مغز و نخاع را فراگرفته است، رخ می دهد.

مننژیت ویروسی بسیار شایع تر از نوع ناشی از یک باکتری بوده و کمتر جدی و آسیب رسان است. اما نوع باکتریایی بسیار نادر می باشد. متأسفانه علائم این دو نوع مننژیت بسیار مشابه هستند و بنابراین چشم پوشی از هر یک از نشانه هایی که ممکن است به مننژیت اشاره داشته باشد، بسیار خطرناک خواهد بود.

شما احساس میکنید سرماخورده اید

در هر زمان که بدن در حال مبارزه با میکروب ها است، این غیر طبیعی نیست که ناخوشی و تب احساس شود. اما این دو نشانه را می توان یک از علائم اولیه ی بیماری مننژیت نیز دانست.

اگر انرژی ندارید، دچار تب، حالت تهوع و سردرد می شوید که به طور پیوسته بدتر شده و به دارو پاسخ مثبت نمی دهد، آن را جدی بگیرید. مننژیت می تواند به سرعت حرکت کند. بنابراین اگر این مشکلات وجود دارد و در حال بدتر شدن است، منتظر ننشینید، به دکتر مراجعه کنید.

گردن تان سفت شده است

این حالت شبیه انقباض عضله گردن که در طی خواب رخ می دهد نیست. این نوع درد گردن، در یک ناحیه ی خاص اتفاق می افتد و پس از گرم کردن و ماساژ بهتر می شود. درد مننژیتی گردن، متفاوت احساس می شود.

اگر نگاهتان را از نور روز می دزدید و یا حتی در یک اتاق روشن دچار دوبینی می شوید و یامعمولا، شما یک سردرد همراه با چشم درد را تجربه می کنید می تواند ناشی از مننژیت باشد

این درد بدتر می شود زمانی که شما حرکت کششی انجام می دهید. و می تواند به جز گردن و شانه ها نقاط دیگر را نیز درگیر کند.

حرکت دادن گردن به سمت بالا و یا پایین موجب کشش بافت ملتهب مننژ شده و باعث درد عمیق و شدید می شود و می تواند به سر و یا قسمت پایین کمر نیز منتشر گردد.

نور، چشم هایتان را آزار می دهد

اگر نگاهتان را از نور روز می دزدید و یا حتی در یک اتاق روشن دچار دوبینی می شوید و یامعمولا، شما یک سردرد همراه با چشم درد را تجربه می کنید می تواند ناشی از مننژیت باشد.
ترس از نور یا ناراحتی وقتی نور به چشم ها می تابد، حتی زمانی که چشم هایتان کاملا باز است، به احتمال زیاد به التهاب عصب بینایی در پشت چشم مربوط می شود.

شما گیج و مبهوت هستید

ممکن است پزشک شما این حالت را "حالت ذهنی تغییریافته" بنامد. که اساسا به این معنی است که شما یک مشکل مستقیم فکری دارید. وقتی التهاب در مغز منتشر می شود شما دچار حالتی مه آلود و عدم تمرکزخواهید شد. شاید برای شما توضیح و یا مدیریت ساده ی این علائم سخت باشد و یا ممکن است ندانید که در کجا هستید. این علامتی است که باید آن را جدی بگیرید. بنابراین فورا نزد پزشک بروید.

نقاطی را روی پوستتان می بینید

بثورات مانند یک پرچم قرمز به شما می گوید که اتفاقی رخ داده است. نقاط کوچک مایل به ارغوانی بر روی پوست بدون استثنا  نشانه ی مننژیت هستند. بثورات آخرین و جدی ترین نشانه ای هستند که به شما می گوید که دچار نوع  باکتریایی مننژیت  شده اید. به نظر می رسد زمانی که باکتری وارد بدن می شود سمی در بدن آزاد می کند که عروق خونی کوچک در پوست شما و اندام های داخلی تان را پاره می کند. اما بعید است که این نشانه به همراه سایر علائم نباشد.

آن زمان که بثورات بروز پیدا می کنند، ممکن است خیلی دیر شده باشد. و می تواند سبب ضایعه عضو بدن، آسیب های عصبی به مغز، از دست دادن انگشتان دست ، انگشتان پا و یا حتی دست ها یا پاها شود که ناشی از پارگی عروق و آسیب بافت ها است. اگر شما در حال تجربه ی نشانه های دیگری که گفته شد، هستید و ناگهان لکه ها بر روی پوستتان ظاهر شدند، وقت آن است که خود را به اورژانس برسانید.


چرا اینقدر عصبانی هستیم؟؟

هرچند باید پذیرفت که زندگی در کلان شهر بزرگی همچون تهران، با آلودگی هوا، مشکلات اقتصادی، ترافیک و چند فرهنگی، مشکلات متعددی را به دنبال خواهد داشت، اما به نظر می رسد عصبانیت های گاه و بیگاه شهروندان به شکل غیرطبیعی در حال افزایش است. به راستی این عصبانیت ها از کجا آب می خورد؟

فاطمه ناظم زاده-بخش اجتماعی تبیان

چرا اینقدر عصبانی هستیم؟؟

به نظر می رسد ما دچار یک تهاجم روحی و فرهنگی شده ایم، انگار مردم در تشخیص خوب و بد هم، دچار مشکل شده اند و این موضوع نیز در افزایش عصبانیت بین مردم تاثیر زیادی داشته است.
اگر به عنوان یک شهروند، قدم به خیابان های تهران بگذارید، به احتمال زیاد، شاهد یک نزاع خیابانی خواهید بود. نزاعی که حادترین شکل آن به این صورت نمایان می شود که دو یا چند نفر بر سر موضوعی نه چندان مهم، درگیری فیزیکی شدید پیدا می کنند که در حالتی خوشبینانه، این درگیری، با وساطت رهگذران به اتمام میرسد و در مواردی هم ممکن است فاجعه ای جبران ناپذیر به همراه داشته

به نظر می رسد ما دچار یک تهاجم روحی و فرهنگی شده ایم، انگار مردم در تشخیص خوب و بد هم، دچار مشکل شده اند و این موضوع نیز در افزایش عصبانیت بین مردم تاثیر زیادی داشته است.

 باشد. چنانچه وقوع فاجعه را از بحث مورد نظر، فاکتور بگیریم، یک موضوع مهم و اساسی در این میان مطرح است و آن به نحوه برخورد هر یک از ما به عنوان شهروندان یک شهر بزرگ در کنش ها و واکنش هایمان، مربوط می شود.
با کمی دقت و توجه در رفتارهای روزمره مردم در جامعه، به این نکته اذعان خواهیم داشت که به طور کلی، روح عصبانیت بر رفتار اغلب افراد حاکمیت یافته است. عصبانیتی که در اشکال مختلف بروز پیدا می کند. عصبانیتی که در انواع تعاملات اجتماعی دیده می شود و نوعی حس ناامنی و انرژی منفی را منتقل می کند. چرا که ناامنی تنها این نیست که در حوالی کوچه پس کوچه ها، اضطراب ورود دزدی سوار بر موتور را داشته باشید که قصد کیف تان را دارد. اینکه در شهری رفت و آمد داشته باشید که هر لحظه امکان دارد با واکنشی عصبی از طرف یک شهروند دیگر، روبرو شوید، حس خوشایندی به همراه ندارد.
واکنش هایی که وقوع آنها در بین رانندگان در حین رانندگی بیشتر رخ می دهد. وقتی یک ماشین راه دیگری را سد می کند، چه به صورت عمدی یا غیر عمد، شنیدن فریادهای پیاپی و یا فحاشی های عجیب و غریب، تجربه ای دور از ذهن نیست. یا وقتی در صف فروشگاه یا اتوبوس و مترو، ایستاده اید، این احتمال وجود دارد که موضوع رعایت نوبت، به چالشی عصبانیت زا در میان افراد تبدیل شود. همه اینها بیشتر شبیه به چیزی است که می توان از آن، به عنوان خشم شهری یاد کرد. خشم و عصبانیت بر سر مواردی که می توان به سادگی و با ارامش از کنار آنها گذشت.

چرا اینقدر عصبانی هستیم؟؟

خشم شهری چیست؟

 خشم شهری چالشی است که امروز در پیش روی شهروندان خودنمایی می کند. همان چیزی که باعث میشود تا مشاهده دعواهای خیابانی به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شود!
کارشناسان مسائل اجتماعی در این رابطه می گویند: عصبانیت به شکل امروزی در گذشته معنایی نداشت و اینکه چرا مردم اینقدر زود عصبانی می شوند دلایل مختلف و فراوانی دارد که مهمترین آنها سبک زندگی است. این موضوع مشخصی است که نحوه زندگی امروز، بر رفتارهای فردی و اجتماعی افراد جامعه اثر گذار است.(1)

دلایل عصبانیت در دنیای امروز

اما دلایل عصبانیت و خشم شهری از نگاه کارشناسان مسائل اجتماعی، می تواند با خوراک مصرفی مردم هم مرتبط باشد. به نظر می رسد افزایش مصرف فست فودها و دیر هضمی آنها در معده، همچنین افزایش انرژی فراوان در بدن، سبب ایجاد این حالت در انسان می شود.
این کارشناس در ادامه می گوید: ساعت غذا خوردن، دیگر عاملی است که مردم با عدم رعایت آن به خصوص به هنگام شب، موجبات سنگینی معده را فراهم و موجب خوابی نامناسب می شود که گه گاه بیداری همراه با کلافگی را به همراه خواهد داشت.
در کنار این موارد می توان به شب نشینی های طولانی  پای تلویزیون اشاره کرد و فراموش کردن ساعت مناسب برای خواب و اجبار در بیدار شدن صبح، می تواند از دیگر عوامل عصبانیت محسوب می شود.
نحوه زندگی در آپارتمان های بعضا کوچک با تعدد وسیله های گوناگون، می توان عاملی در جهت

این کارشناس در ادامه می گوید: ساعت غذا خوردن، دیگر عاملی است که مردم با عدم رعایت آن به خصوص به هنگام شب، موجبات سنگینی معده را فراهم و موجب خوابی نامناسب می شود که گه گاه بیداری همراه با کلافگی را به همراه خواهد داشت.

 کاهش آرامش و زمینه سازی برای عصبی شدن باشد.
گسترش فرهنگ زندگی در آپارتمان و برج های شلوغ، در میزان دور افتادن مردم از طبیعت هم موثر بوده و همین جدایی انسان از طبیعت، در ایجاد حس عصبانیت در افراد تاثیر مستقیم دارد.
وقتی مردم، منظره ی کوه، دشت، آسمان، باغ و صدای آب و ... را نتوانند تجربه کنند در نتیجه با مشکل عدم تخلیه انرژی مواجه خواهند شد.
در کنار موارد مذکور، مشکلات معمول و متداولی همچون بالا رفتن هزینه های زندگی که عمدتا غیر ضروری هستند، درگیری مداوم ذهنی جهت هزینه ها و بدهکاری ها، سلامت و آرامش روحی را از بین برده است. به این ترتیب هر کس به منافع شخصی خویش بیشتر فکر میکند و برای دستیابی به نفع شخصی، ممکن است به راهکارهایی همچون دروغ و فریب دادن افراد، دست بزند و این می تواند به طور تدریجی به رواج بی اعتمادی در میان مردم منجر شود. اتفاقی که متاسفانه در جامعه ما رخ داده است.

چه اتفاقی رخ داده است؟

ما در کشوری زندگی میکنیم که در حال حاضر با اختلاطی عجیب میان سنت ومدرنیته روبروست.
اتفاقی که نوعی سردرگمی در میان مردم ایجاد کرده است و رفتارهای متعددی را به دنبال داشته است. به هر حال آنچه مهم است اینکه نهادهای اجتماعی و مردم برای حل این معضل، در کنار یکدیگر باشند. راهکار مناسب در جهت حل این معضل ارائه شود و بستر سازی های مثبتی در جهت عملی شدن این راهکارها، به وجود بیاید. این ما هستیم که باید خود و جامعه مان را از یک معضل رفتاری نجات دهیم و همگان را به سمت آرامش سوق دهیم.


خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران به علت کمبود اعتماد به نفس اوس

علت و درمان خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران چیست؟

خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران

علت  و درمان خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران چیست؟ درمان خودنمایی همسر فقط از طریق تقویت اعتماد به نفس ممکن است.

 

 

خودنمایی شوهر

 

 

 

 

علت خودنمایی شوهردر مقابل دیگران

 

شوهر شما در مقابل دیگران و افراد غریبه  سعی بر خونمایی دارد و شما از این کار اون رنج می برید؟
اگر اینگونه هستید بهتر است دلیل این خودنمایی همسرتان را بدانید.

نازیلا خانم به شدت از رفتار شوهرش عصبانی بود. می گفت:
« ناصر دوست دارد هر جا می رویم ، شمع محفل باشد. انگار شهوت خودنمایی و جلب توجه دارد.
طی این دوسالی که با او ازدواج کردم ، نشده در مهمانی ای باشیم یا مهمان داشته باشیم و او تن من را نلرزاند.
یک کارهایی می کند که آدم از خجالت آب می شود و می خواهد زمین دهان باز کند او را ببلعد. » از او خواستم مثال های عینی بزند.

 

 

 

خودنمایی شوهر

 

گفت: « آقای مشاور ، شما هم اگر جای من بودید ، هرگز او را نمی بخشیدید.
اولاً در مهمانی ها جوک بی تربیتی تعریف می کند که خانم ها خجالت می کشند
و آقایان چشم غره می روند. بعضی ها هم رک می گویند نازیلا شوهرت چقدر بی تربیت است.
درثانی چشمش به زن جوان یا خوشگل که می افتد ، سر از پا نشناخته سعی می کند توجهش را جلب کند.
من می دانم قصدی ندارد وگرنه تا حالا صدبار از او طلاق گرفته بودم.

 

ولی کارش باعث می شود دیگران نظر بدی نسبت به او پیدا کنند
و درگوشی یا از سر دلسوزی به من بگویند شوهرت زن باز است یا نظربازی می کند.
ولی من که حالش را می دانم فقط خون جگر می خورم و لب از لب باز نمی کنم.
چون می دانم وقتی رسیدیم خانه همه چیز از یادش می رود.
ولی در یک مهمانی دیگر باز روز از نو ، روزی از نو و باز همان آش و همان کاسه.

 

 

 

 

خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران

در جمع مردها هم همینطور است و می خواهد توجه همه را به خودش جلب کند.
میان بحث دیگران می پرد و اجازه نمی دهد حرف شان را بزنند. یک ریز شروع می کند
به حرف زدن و توقع هم دارد همه حرفش را تصدیق کنند. اگر یکی متین و مستدل حرفش را رد کند،
عصبانی می شود و با شوخی صفت بدی به او نسبت می دهد و او را در جمع تمسخر می کند.
هرچند همه می خندند ، ولی چون می دانند ممکن است یک روز نوبت خودشان برسد ، از برخورد با او خوش شان نمی آید.
خیلی وقت ها متوجه شدم دیگران سعی می کنند
با او هم صحبت نشوند یا به محض این که ما را می بینند ، ترش می کنند.

 

 

هرچه به او می گویم ، دست بردار نیست. گاهی می رود بالای منبر و آنقدر حرف می زند
که همه را کلافه می کند. متأسفانه دائم هم از خودش تعریف می کند.
آن وقت که به صورت دور و بری ها نگاه می کنم ، می بینم همه در حال پوزخند زدن هستند.
بعضی ها با ایما و اشاره به هم سعی می کنند موضوع را با خنده و شوخی عوض کنند. ولی مگر می توانند؟
! مگر آقا ناصر اجازه می دهد؟ برعکس همه را با نیش و کنایه سر جایشان می نشاند و به سخنرانی مشعشعش ادامه می دهد.

 

 

 

 

خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران

 

خلاصه دردسرتان ندهم . طوری شده که همه دوستانمان از ما رنجیده اند.
اخیراً هم چندتا مهمانی داده اند و ما را خبر نکرده اند. هرکسی هم جای آنها باشد این کار را می کند.
آدم عاقل که کسی را دعوت نمی کند تا مهمانی اش را به هم بریزد و همه را که برای شادی و تفریح و لذت آمدند ،
رنجیده روانه خانه هایشان کند. حالا به من کمک کنید و بگویید با ناصر باید چه کار کنم. »

 

 

 

خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران

در جواب گفتم: « با این مشخصه هایی که شما از آقا ناصر تعریف کردید ،
معلوم می شود ایشان از احساس حقارت رنج می برند.
یعنی نوعی احساس خودکم بینی دارند که جهت جبران به پرخاشگری ،
قلدری ، سلطه جویی و تمسخر دیگران روی می آورند.
آقا ناصر چون از حقارت درونی اش رنج می برد ، نیاز دارد مورد توجه دیگران واقع شود.
بنابراین اصلاً به خوب یا بد بودن ، زشت یا زیبا بودن آنچه می کند ، واقف نیست.
اگر هم واقف باشد، برایش اهمیت ندارد. چون به تنها چیزی که فکر می کند ،
همان برآوردن احساس نیاز مورد توجه دیگران واقع شدن است.

 

این جور آدم ها خیلی هم حسود هستند. کافی است
کسی حرف درستی بزند و مورد تحسین واقع بشود.
آنها این را به مثابه اعلام جنگ به خود و تحقیر خویش می دانند. در نتیجه ستیزه جویانه برخورد می کنند
و تا موجبات تحقیر آن فرد را فراهم نکنند ، آرام نمی نشینند.
خلاصه اینکه به قول شما آقا ناصر به هر ترتیب شده می خواهد شمع محفل باشد.

 

 

 

بهترین درمان برای افراد خودنما

درمان خودنمایی شوهر شما فقط از یک طریق ممکن است :
تقویت اعتماد به نفس. اگر این نکته را رک به ایشان بگویید ،
مطمئن باشید آشفته می شوند و با شما دعوا می کنند.
پس فقط بگویید آقای مشاور می خواهد از نظر تو هم آگاه بشود.
همین جمله گامی برای تقویت اعتماد به نفس شان است. وقتی آمدند ،
من وظیفه ام را می دانم و می دانم با ایشان چطور برخورد کنم.
ولی خود شما هم وظیفه سنگینی بر دوش دارید.
من فقط می توانم دیواری را پی ریزی کنم. بالا بردنش با خودتان است.

 

 

 

چون همیشه باید سعی کنید :

به ایشان حرف های خوب بزنید
برای کوچکترین کار مثبتی تحسین شان کنید
خطاهای کوچک و بی ضررشان را نادیده بگیرید
با نگاهی مثبت به آنها با ایشان حرف بزنید
از دیگران پیش ایشان تعریف نکنید
همیشه از ایشان نزد دیگران تعریف کنید
اجازه بدهید آرام آرام به ارزش های واقعی و مثبت خودش پی ببرد
هرگز ایشان را به خاطر ضعف ها سرزنش نکنید
اگر چیزی خیلی آزارتان داد ، همان یک دفعه که به زبان آوردید ، برای هفت پشتشان بس است.

 

 

 

با این رفتارهای درمان گرانه در طول زمانی به یقین طولانی ، تأکید می کنم طولانی ،
از احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس ایشان کم می شود و در نتیجه می توانند
برخوردهای بهتری بکنند و شخصیت مثبت تری از خودشان به نمایش بگذارند.

 

 

خودنمایی شوهر شما در مقابل دیگران

 

دوستان من، افرادی مثل آقا ناصر فقط نیستند که به محبت دیدن و ارضای غرور نیازمند هستند.
همه ما محتاج هستیم ستایش و تحسین شویم یا از دیگران سخنان خوب و دلگرم کننده بشنویم.
همسران از این بابت می توانند نقش عمده ای در زندگی یکدیگر بازی کنند. هر چند کار شاقی هم نیست.
مگر نه اینکه کدبانوان عزیز روزانه می کوشند غذای لازم و کافی به جسم همه اعضای خانواده برسانند؟
پس لطف کنند و برای هر یک به خصوص شوهر گرامی سهمیه ای بابت محبت کلامی تعیین کنند.
به یقین تغذیه عاطفی و روحی نقش بزرگی در تعالی شخصیت فرد بازی می کند.
به این ترتیب به تدریج می توان شاهد بود بسیاری از رذالت های نفسانی و اخلاقی فرد از بین برود.